علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۴۳ مطلب با موضوع «توحید صمدی قرآنی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


اى عزیز، در قبض صابر باش که آب را براى تشنه آفریدند؛ همان گونه که تو تشنه آبى، خود آب هم تشنه توست. این حقیر گفته است (دیوان، ط 2، ص 404):
غافر و تائب آمدند طالب مذنب از ازل             بى ‏شمر اسم حق همى این سمت اقتضا کند
تشنه به سوى آب و خود تشنه تشنه است آب             گدا خدا خدا کند خدا گدا گدا کند

 عارف رومى در مثنوى معنوى چه نیکو فرموده است:
         حکمت حق در قضا و در قدر             کرد ما را عاشقان یکدگر
          تشنه مى‏نالد که کو آب گوار             آب مى‏نالد که کو آن آب خوار
          آب کم جو تشنگى آور به دست             تا بجوشد آبت از بالا و پست‏

 وانگهى، به قول خواجه حافظ:
         تو بندگى چو گدایان به شرط مزد مکن             که خواجه خود صفت بنده پرورى داند
 صابر باش که اگر دیر شود، مسلّما دروغ نخواهد شد؛ قوله (سبحانه) وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ (المدّثّر، آیه 8). زود زود نمى‏دهند تا کم‏ کم ظرفیت حاصل شود. ببین که شیخ فرید الدین عطّار در منطق الطیر چه نیکو گفته است:
         شیخ مهنه بود در قبض عظیم             شد به صحرا دیده پر خون دل دو نیم‏
          دید پیر روستایى را زدور             گاو مى‏بست و از او مى‏ریخت نور
          شیخ سوى او شد و کردش سلام             شرح داد آن حال قبض خود تمام‏
          پیر چون بشنید گفت اى بو سعید             از فرود فرش تا عرش مجید
          گر کنند این جمله پر ارزن تمام             نى به یک کرّت به صد کرّت مدام‏
          ور بود مرغى که چیند آشکار             دانه ارزن بسى سال هزار
         ور ز بعد آن که تا چندین زمان             مرغ صد باره بپرد از جهان‏
          از درش بویى نیابد جان هنوز             بو سعیدا زود باشد آن هنوز
          طالبان را صبر مى‏باید بسى             طالب صابر نباشد هر کسى‏
 علاوه این که کسانى که دیرتر مى‏ گیرند پخته ‏تر مى‏ شوند و بهتر و برتر مى‏ گیرند. برخى را مى‏ شناسیم که زود راه برایش باز شده است، و لکن اکثر حرفهاى او ساحلى است نه لجّه‏ اى، اما براى جناب آخوند ملا حسینقلى همدانى پس از بیست و دو سال راه باز شده است و چه اهل راز شده است. به نکته 641 کتاب هزار و یک نکته این کمترین توجّه بفرمایید:
مرحوم آخوند مولى حسینقلى همدانى (رضوان اللّه تعالى علیه) در حکمت از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملا هادى سبزوارى است، و در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید على شوشترى. جناب آخوند ملا حسینقلى بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. و خود آن جناب گفت: «در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا روزى در نجف در جایى (گویا در گوشه ایوانى) نشسته بودم، دیدم کبوترى بر زمین نشست و پاره نانى بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه نوک مى‏زد خرد نمى‏ شد، نان را ترک گفت و پرواز کرد و برفت؛ پس از چندى باز گشت، به سراغ آن تکه نان آمد باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندى آمد و بالأخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و بخورد، از این عمل کبوتر ملهم شدم که اراده و همّت مى‏ باید.
در دیوان این کمترین آمده است:
 قدم اول این مرحله خوف و رجا             باید از ترک سرت برگ سفر ساز کنى‏
همّت و خضر ره و بنیت در حدّ سوا             سان تثلیث در انتاج نظر باز کنى‏

صفحه 298 هزار و یک کلمه ج5-رساله انسان در عرف عرفان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۱ ، ۲۲:۵۸
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

(جهت مشاهده طرح در اندازه بزرگتر و کیفیت بالاتر بر روی آن کلیک فرمایید)

در حدیث قدسی آمده که خداوند میفرماید:

لا یسعنی أرضی و لا سمائی

یعنی آسمان و زمین نمیتوانند مرا در خود جای دهند همانند اینکه چشم ما نمیتواند ما را در خود جای دهد و نمی شود بگوییم ما همین چشم هستیم،اما در ادامه حدیث اینکه میفرمایند:

لکن یسعنی قلب عبدی المومن

بدین معنی است که جان انسان عرشی به کمال رسیده و سعه ی وجودی پیدا کرده میتواند خداوند را در خود جای دهد که این نیز از باب شرافت و بیان سعه ی وجودی قلب انسان کامل نسبت به ما سوی الله است نه احاطه وجودی قلب او نسبت به ذات اقدس حق متعال...

ص104 حضور و مراقبت

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۱۷
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

 قلبى که جامع همه اسماء حسنى و مظهر جمیع صفات علیاست آن قلب انسان کامل است که به اقتضاى ذاتى و تکوینى هر اسمى باذن الله تعالى اسمى و رسمى و حکمى و اثرى دارد و لغت شناسان و زبان دانان وى را به اسامى مختلف خوانند:
من جمله جبرئیلش مى‏ گویند که از عالم حقائق و دقائق خبر مى‏دهد.
میکائیلش مى‏ گویند که از معارف و مکارم به طالبان رزق بخش است.
اسرافیلش مى‏ گویند که از معاد و بازگشت مریدان را آگاه مى‏ فرماید.
عزرائیلش مى‏ گویند که قتل نفس امّاره مریدان مى‏ نماید
         قطب وقت است او و اسرافیل جان         مرده ساز و زنده ساز در زمان‏
     گر سرافیلش بخوانى تو بجاست             جبرئیلش گر بگویى هم رواست‏
      اوست میکائیل ارزاق حضور             اوست عزرائیل نفس پر شرور
   آدم کل است و مسجود ملک             غایت ایجاد و مقصود فلک‏
 آدمش مى‏ گویند: زیرا که معلّم طالبان راه هدایت است.
نوحش مى‏ گویند براى آنکه نجات دهنده از طوفان بلاست.
ابراهیمش مى‏ گویند زیراکه از نار هستى گذشته و نمرودخواهش را کشته و خلیل حضرت حق جلّ شأنه گشته است.
موسایش مى‏ گویند براى اینکه فرعون هستى را به نیل نیستى غرق نموده در طور قرب اله مناجات مى‏کند.
خضرش مى‏ گویند به جهت آنکه از آب حیوان علم لدنّى خورده و به حیات جاودانى پى‏ برده.
الیاسش نیز مى‏ گویند زیرا که جالوت هستى را کشته و خلیفه خدا گشته.
لقمانش نیز مى‏ گویند زیرا که حکیم الهى است و به حقیقت اشیاء او را کمال آگاهى است.
افلاطونش نیز مى‏ گویند زیرا که طبیب نفوس است و در شناختن علل و امراض باطنى مانند جالینوس است.
سلیمانش نیز مى‏ گویند زیرا که زبان مرغان مى‏داند یعنى مطّلع بر احوال مریدانست و به طیور حواس ظاهرى و باطنى خود حکمران.
عیسى زمانش نیز مى‏ نامند براى آنکه دلهاى مرده را زنده مى‏ سازد و دجّال اعور آمال را برمى‏ اندازد.
و مهدى و هادى نیز مى‏ گویند چنانکه مولوى گفته:
         هادى و مهدى وی ست اى راه جو             هم به پنهان هم نشسته روبرو
 اسکندرش نیز مى‏ گویند زیرا که سدّ یأجوج و مأجوج خطرات نفسانى و خطوات شیطانى مریدان را مى‏ بندد.
و سیمرغش نیز مى‏ گویند بدان جهت که در پس قاف قلب مخفى است.
سواد اعظم و بحر محیط نیز مى‏گویند براى آنکه هر طالب که خود را بدان مى‏رساند او را از آلودگى پاک مى‏کند.
یوسف نیز مى‏ گویند جهت آنکه در مصر ولایت عزیز است.
آفتابش نیز مى‏ گویند زیرا که پرتو شفقت بر هرکس مى‏اندازد.
ابر و سحاب نیز مى‏ گویند براى آنکه طالبان را از معارف سیراب مى‏سازد.
ترسا نیز گویند براى آنکه مجرد و آزاد است.
مرآت و آینه نیز گویند از جهت آنکه هرکس به وى مقابل مى‏شود اگر متّقى است نیک مشاهده مى‏ نماید و اگر شقىّ است زشت ملاحظه مى‏ کند کما قال المولوى:
   گفت من آیینه‏ ام مصقول دوست      ترک و روم و هندو آن بیند که اوست‏

ص11ج2هزار و یک کلمه


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۴۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

نعم ما قیل:
  خواهى که شود دل تو چون آیینه             ده چیز برون کن از درون سینه‏

حرص و حسد و بخل و حرام و غیبت     بغض و غضب و کبر و ریا و کینه‏

کلمه552 هزار و یک کلمه


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۴:۰۲
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم



نکاح براى إنشاء صورت انسانى است، نه براى اطفاء شهوت حیوانى.

کلمه 428 هزار و یک کلمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۱ ، ۱۴:۰۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


کسانى که از امام و امامت باخبرند مظهر امام‏اند که از نظرها غائب ‏اند فتبصر.

نکته329 هزار و یک کلمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۳۷
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم



دو وجود ندارد و یکى را قرب و بعد نبود.

نکته 300 هزار و یک نکته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۱ ، ۱۳:۴۴
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


تا به سرِّ ولایت نرسیده ‏اى گیرنده نمیشوى. و بعبارت دیگر تا به سر ولایت نرسیده‏ اى نمى‏رسى.

نکته 279 هزار و یک نکته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۱ ، ۱۵:۱۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

علم و رحمت و قلب را گنجایى همه هست، قوله سبحانه: أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً ؛ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ ، رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ؛ نقل النبی (صلى الله علیه و آله و سلّم) عن اللّه تعالى انه قال: «ما وسعنی ارضی‏ و لا سمائی و وسعنی قلب عبدی المؤمن التقی النقی».
         گفت پیغمبر که حق فرموده است             من نگنجم هیچ در بالا و پست‏
             در زمین و آسمان و عرش نیز             من نگنجم این یقین دان اى عزیز
             در دل مؤمن بگنجم اى عجب             گر مرا جویى در آن دلها طلب‏

شیخ اکبر در اول فص شعیبى فصوص الحکم گوید: «و اعلم أن القلب أعنى قلب العارف باللّه هو من رحمة الله و هو اوسع منها فانه وسع الحق جلّ جلاله، و رحمته لا تسعه ...» به شروح آن رجوع بفرمایید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۱ ، ۱۳:۰۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

این کلمه ،تفسیر سوره مبارک اخلاص است،و آن اینکه:"با دقت تمام در کلمه فوق التمام«هو»در سوره توحید قرآن کریم،دانسته میشود که این«هو»هویت مطلقه است،و همه کلمات و جمله های بعد آن ،وصف و بیان همان هو مطلق اند فتدبر ترشد انشاءالله الوهاب.

1377/10/30 ه.ش

کلمه440 هزار و یک کلمه ج 5ص70

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

این کلمه چند جمله ای از این کمترین در وصف صدر المتألهین است که از من خواسته اند و من نوشته ام و تقدیم داشته ام:

"و اتیناه الحکمه و فصل الخطاب"*"و من یوت الحکمه فقد أوتی خیرا کثیرا"

(سوره 28،آیه 21_و سوره 2،آیه 270)

من مات و میراثه الدفاتر و المحابر وجبت له الجنه(رسول الله_ص_)

خورشید آسمان معانی،سلطان سریر معارف آسمانی،حکیم متأله نائل به معرج اسرار ربانی،عارف ذو المنقبتین واصل به ذروه علم و عمل آداب انسانی،مفسر متبحر غواص بحار حقایق قرآنی،شارح متوغل در انوار دقایق وسایط فیض رحمانی،عالم باهر بارع صمدانی،متفنن به جمیع علوم و فنون،مصداق بارز"ن و القلم و ما یسطرون"،صاحب کتاب علیینی الأسفار الأربعه فی الحکمه المتعالیه"کتاب مرقوم یشهده المقربون،فائق بر حکمای باذخ و علمای راسخ پیشین،آیت کبرای حق:قوام الدین محمد بن ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی شهیر به صدر المتألهین.

آن جناب را آثار قلمی بسیار عظیم الشأن است که همه آنها تفسیر انفسی آیات قرآنی و روایات صادر از اهل بیت عصمت و طهارت اند،و اسفار یاد شده ام الکتاب تراث علمی اوست.و حقا شجره طیبه ای بود که "اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها باذن ربها"و دانشمندان بزرگی در محضر انور او به کمال رسیده اند که هر یک از کواکب قدر اول آسمان حکم و معارف اند،و حقیقت امر درباره وی همان است که استادش میرداماد حسینی گفته است:

جاهت صدرا گرفته باج از گردون          داده است به فضل تو خراج افلاطون

در مسند تحقیق نیامد چون تو          یک سر ز گریبان طبیعت بیرون

در سفر حج سنه1050 ق در بصره ندای"یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی"را لبیک گفته است و به جنت ذات پیوسته است(رفع الله درجاته)

کلمه 461 هزار و یک کلمه ج5

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۵۲
مجنون
بسم الله الرحمن الرحیم 


در رساله اعتقاداتم گقته ام:
اعتقاد من این است که صحف علوم عقلی و عرفان اساسی و اصیل،تفسیر انفسی خطاب محمدی و کشف تام احمدی اند_صلی الله علیه و آله و سلم_که بدون دراست و تعلیم و تعلم آنها فهم اسرار نهفته در آیات و روایات برای نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی شود.فافهم.

کلمه 155 هزار و یک کلمه ج1 ص290
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب شیخ بها الدین عاملی_رضوان الله علیه_در دفتر سوم کشکول(ط1-ص262)فرموده است:"کان بعض اصحاب القلوب یقول:ان الناس یقولون افتحوا أعینکم حتی تبصروا،و أنا اقول اغمضوا اعینکم حتی تبصروا".

این کمترین حسن حسن زاده آملی گوید:نظر شریف آن بعض اصحاب القلوب که گفت:"اغمضوا اعینکم حتی تبصروا"ناظر به حالت توجه در اصطلاح عرفان عملی است که در کلمه«341»بدان اشارتی شده است

کلمه 516 هزار و یک کلمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۱
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

در این آیه "و أن لیس للانسان الا ما سعی"تأمل کامل بفرما که هر آنچه که از بیرون ذات توست برای تو به حقیقت نیست بلکه یک نحوه ارتباطی با تو دارد،پس بکوش به سوی چیزی که مال حقیق و دارایی حقیق تو باشد،بلکه بالاتر،آن چیز تو باشد و تو او باشی حقیقتا،به خاطر اتحاد عاقل به معقولی که ثابت شده است بوسیله براهین عقلیه ای که کمک داده شده است به ادله نقلیه،یعنی آنچه را که تو در ذاتت بدست آورده ای،خود آن چیز هستی.

أذکار سالک الی الله ص28

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۱۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان کامل را به اسامی گوناگون اسم میبرند و هر اسمی اشارتی به شأنی از شئون آن دارد،و به بیان متین مرحوم شیروانی در گلشن هشتم بستان السیاحه(ط1-چاپ رحلی-ص281):"انسان کامل را به اسامی مختلفه خوانده اند و از وجهی و مناسبتی باسمی مسمی کرده اند،من جمله قطب و اسرافیل و جبرائیل و میکائیل و آدم گفته اند:

قطب وقت است او و اسرافیل جان                       مرده سازد زنده سازن در زمان

گر سرافیلش بخوانی تو رواست                          جبرئیلش گر بگویی تو بجاست

اوست میکائیل ارزاق حضور                             اوست عزرائیل نفس پر شرور

آدم کل است و مسجود ملک                             غایب ایجاد و مقصود فلک

نوحش گفته اند برای آنکه نجات دهنده از طوفان بلاست،و ابراهیم گفته اند زیرا که از نار هستی گذشته و نمرود خواهش را کشته و خلیل حضرت حق گشته،و موسی نامیدند جهت اینکه فرعون هستی را به نیل نیستی غرق نموده و طور قرب مناجات میکند،و خضر گفته اند برای آنکه آب حیوان علم لدنی خورده و به حیات جاودانی پی برده است،و الیاس و داود و سلیمان و مهدی و هادی و صاحب الأمر و صاحب الزمان و غوث و سواد أعظم و ام القری و امثال اینها بعباراتی و استعاراتی حضرت انسان کامل را نام میبرند..."انتهی باختصار.

شرح فص حکته عصمتیه فی کلمه فاطمیه ص 62

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۴۰
مجنون