سلیل نبوت و لسان الله ناطق امام جعفر صادق علیه السلام در حدیث معروف به توحید مفضل که تمام آن در جلد دوم بحار چاپ نخستین روایت شده است،جناب ارسطو را به بزرگی یاد میفرماید که وی مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع خوانده است.این شجره علم است که حق اهل حق را ادا میکند ،و به علم و اهل آن احترام میگذارد،و دیگران را بدان تشویق و ترغیب می فرماید،و با اینکه خود حجت بالغ خداست ارسطو را به بزرگی بر زبان می آورد،و به کلام وی ارج و قدر می نهد،و روش و اندیشه وی را می ستاید.
چه بسیار نوشته هایی را می بینیم که دهان به ژاژخایی باز میکنند و زبان به بیهوده گوی دراز،و به ساحت بزرگان علمی که چون حجت خدا امام ملک و ملکوت بدانان احترام می گذارند،اسائه ادب و جسارت روا میداند.این گستاخان در نزد اهل خرد خردسالانی اند که از خامی و کج اندیشی خود سخن میگویند،و از کاجی و بد نهادی خود خبر میدهند.
آری،
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان بزشتی برد
در حدیث مفضل یاد شده،لسان امام صادق علیه السلام راجع به وحدت صنع که از ارسطو نام برده شده است چنین است:
اسم معروف و متداول این جهان در زبان یونانی قوسموس است،و معنی قوسموس زینت است،و فیلسوفان و مدعیان حکمت آن را به همین نام میخواندند چون در آن نظام و تدبیر دیدند و اکتفاء بدان نکرده اند که تقدیر و نظام نام نهند بلکه پای فراتر گذاشته آن را زینت نامیدند تا مردم را آگاه کنند که جهان با همه درستی و حکمت و استادانه که خلق شده در غایت زیبایی و آراستگی نیز هست.
گروهی از پیشینیان منکر قصد و تدبیر شدند در مخلوقات،و پنداشتند،هر چیز به عرض و اتفاق پدید آمده است،و از حجتها که آورده اند این آفات و اسیب هاست که بر خلاف متعارف و عادت پدید می آید مانند انسان ناقص الخلقه،یا آن که انگشتی افزون دارد،یا خلقی زشت و سهمگین بر خلاف معتاد،و دلیل آن شمردند که هستی اشیاء بعمد و اندازه نیست بلکه بالعرض است هرچه پیش آید.
و ارسطاطیس آنها را رد کرد و گوید آن که بالعرض است یکبار است که از دست طبیعت بیرون شده برا عوارضی که طبیعت را عارض میگردد و آن را از راه خود باز میدارد و به منزلت امور طبیعی نیست که بر یک روش باشد،و تو ای مفضل انواع حیوان را دیده ای که بیشتر بر این مثال اند و و صورت واحد دارند.......
منبع:رساله قرآن و عرفان و برهان از یکدیگر جدایی ندارند ص19و24