علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲۵ مطلب با موضوع «قرآن لایتناهیست» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


عالم یعنى علم انباشته روى هم‏

نکته264 هزار و یک نکته

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۱ ، ۰۹:۳۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

هیچ کتابى را در اثبات حجت قائم بهتر از قرآن نیافتم.

خود قرآن تبیان است که هیچگاه زمین خالى از حجت با بدن عنصرى نیست به رساله نهج الولایه راقم رجوع شود.

نکته261 هزار ویک کلمه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

این کلمه ،تفسیر سوره مبارک اخلاص است،و آن اینکه:"با دقت تمام در کلمه فوق التمام«هو»در سوره توحید قرآن کریم،دانسته میشود که این«هو»هویت مطلقه است،و همه کلمات و جمله های بعد آن ،وصف و بیان همان هو مطلق اند فتدبر ترشد انشاءالله الوهاب.

1377/10/30 ه.ش

کلمه440 هزار و یک کلمه ج 5ص70

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۰
مجنون
بسم الله الرحمن الرحیم

انسان غایت حرکت حُبِیه و کمال عالم کیانی و غَرَض آن است.

                                                                                                                       نکته 29 هزار و یک نکته
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۴۳
مجنون
بسم الله الرحمن الرحیم 


در رساله اعتقاداتم گقته ام:
اعتقاد من این است که صحف علوم عقلی و عرفان اساسی و اصیل،تفسیر انفسی خطاب محمدی و کشف تام احمدی اند_صلی الله علیه و آله و سلم_که بدون دراست و تعلیم و تعلم آنها فهم اسرار نهفته در آیات و روایات برای نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی شود.فافهم.

کلمه 155 هزار و یک کلمه ج1 ص290
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


ما و قرآن و تو خود هر دفتری خواهی گزین

                           زانکه لا اکراه فی الدّین است حکم عقل و دین

ره بکوی یار بردم بی نشانی از کسی

                             سر بدست دوست دادم در جهانی پیش ازین

دردها دیدم ندیدم هیچ دردی چون فراق

                              مَر مرا زین درد باشد اشک و آه آتشین

وهم ظاهربین چه داند آنچه را می یابدش

                                روح قدسی در مقام قرب ربّ العالمین

بحث مفهومی چه سودی بخشدت بی علم عین

                                 سایه بینی و ندانی رتبت حقّ الیقین

عقل ره پیمود امّا از بزوغ و از افول

                                  عشق فریادش برآمد لااحّب الآ فلین

یکدل و دلدار داری در صراط مستقیم

                               راه های دیگر است و دیو ها اندر کمین

حسن صورت را نگر در صنعت ماء مهین

                              هم به صورت آفرین و هم به صورت آفرین

در رحم بودی جنین و آمدی در این جهان

                              این جهان با آن جهان هم در مثل باشد جنین

سیر آفاقی چه باشد ار نداری انفسی

                             بی حضور دل چه می خواهی زتعفیر جبین

زیج و اسطرلاب و ربع و لبنه و ذات الحلق

                          یعنی اندر عرصه ی سمع الکیانی ذرهّ بین

بعد از این دست من و دامان آن رشگ پری

                      زین سپس چشم من و احسان آن حسن آفرین

با حسن از درس عشق و عاشقی میگو سخن

                         حیف باشد خوردن حنظل به جای انگبین

دیوان اشعار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۷
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

تنها هدفی که برای خلقت عالم متصور است و قرآن هم این هدف را به عنوان اساسی ترین هدف خلقت عالم ذکر نموده،همان انسان سازی است.هدف از ایجاد زمین و آسمان،آفتاب و ماه،موجودات مجرد و مادی و...همه این است که از نشأه ی طبیعت ،انسان برخیزد.انسان ثمره نظام هستی است.

هر کس به هر اندازه که از اسماءالهیه در جان او پیاده شود،به همان مقدار به مقام انسانیت نزدیک شده است. یکی از اسماءالهی که در شهیدان عزیز ما تجلی کرده اسم شریف شهید است. ارزش هر انسان به مقدار قرب او به حق تعالی است.

قرآن در رابطه با شهدا میفرماید:"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"کسانی که در راه خداوند به شهادت رسیده اند،مرده مپندارید.چون حیات جان انسان به اسماء الیه است.حیات جان انسان به علوم و معارفی است که از مقام ذات حق در مقام قرب الی الله ،تلقی میکند.بنا براین قرآن میفرماید :"آنهایی که این حیات انسانی را به دست آورده اند مرده مپندارید".گمان نکنید حیات انسان به جسم طبیعی داشتن و به آب و نان خوردن و لباس پوشیدن اوست،بسیاری از انسانها کسانی هستند که در ظاهر حرف میزنند و میخورند و میخوابند،اما در حقیقت انسان نیستند،آنان مرده اند.

دار،دار کسب است.انسان کاسب نظام هستی است و عالم،محل کسب انسان برای ارتقای وجودی و رفتن به سوی بالاست.این آزادی که دنیای غرب به انسان میدهد،برای این است که انسان را حیوان تلقی کرده است،غرب با انسانیت مبارزه میکند.غرب،خورد و خوراک و بی بند و باری و بی عفتی را ترویج و تبلیغ میکند و بعد میگوید:"ما خواهان آزادی انسانها هستیم"غرب در حقیقت انسان را به هوس بازی محدود کرده است،اما دین ،انسان را از اینگونه لذات حسیه محدود میکند تا انسان را آزاد بسازد .دین میگوید:"خودت را محدود به این حد نکن،چون مقام و ارزش تو فوق اینهاست"دین انسان را محدود نساخته،بلکه میخواهد او را به مقام انشاء حق برساند.عالم،انسان را به سوی غیر متناهی آزاد گذاشته است.تو عاقل باش تا عالم،معقول تو باشد. تمام نظام هستی میتواند معقولات عقل تو شود.چه کسی مانع شده است؟غرب آزادی جنسی را مطرح کرده تا انسانیت محدود شود و از بین برود،اما دین،آزادی ظاهری را محدود میکند تا انسان حقیقتا آزاد شود. ما باید بالا برویم نه اینکه محدود بشویم.

شهدای ما کسانی بودند که از این قید و بندها رهیدند


رصد دلتنگی ها جلد دوم ص64و65
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۴۶
مجنون
خواندن سوره دخان موجب پیوند با جهان ملکوت،و ارتباط با ارواح و نفوس مجرده که از بدنهایشان جدا شده اند ،میشود.این مطلب را برخی از اساتیدم اعلی الله مقامه الشریف و رفع درجاته فرموده اند.

ثقه الاسلام کلینی قدس سره الشریف در کافی در حدیثی طولانی از امام ابوجعفر علیه السلام روایت کرده است که سائل گفت:ای پسر رسول خدا!چگونه در هر سال شب قدر را بشناسم؟امام فرمود:هرگاه ماه رمضان رسید،هر شب صد مرتبه سوره دخان را بخوان،پس هنگامی که به شب بیست و سوم رسیدی،همانا تو ناظر به آنچه خواستی خواهی بود.


هزار و یک نکته،ص231

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۸۹ ، ۲۲:۱۰
مجنون

علامه شعرانی حرفی درباره تفسیر مجمع داشتند که آن حرف خیلی در اثناء تفسیر پیش می آمد و آن اینکه:مرحوم طبرسی به این نکته خیلی توجه داشت که قرآن یک انزال داشته و یک تنزیل.انزالی و تنزیلی دو حساب جداست و جهت انزال و تنزیل این است که تنزیل تدریجی است.

نزول تدریجی را می گویند"تنزیل" و "انزال" دفعی است. در قرآن هرجا "نزل" آمده برای تنزیل و تدریج است و هرجا انزال آمده برای نزول دفعی و یکبارگی است.آقایان اهل عرفان،مثلا قیصری در شرح فصوص و محی الدین عربی،قرآن را به این عناوین اسم می برند:گاهی میگویند کشف تام محمدی صلی الله علیه و آله،گاهی میگویند کشف اتم محمدی صلی الله علیه و آله،این کشف تام و کشف اتم به این معناست که قرآن به قلب مبارک جناب رسول الله صلی الله علیه و آله نازل شده که انا انزالناه فی لیله القدر.

در آسمان معرفت ص156

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۸۸ ، ۰۹:۰۲
مجنون
سلیل نبوت و لسان الله ناطق امام جعفر صادق علیه السلام در حدیث معروف به توحید مفضل که تمام آن در جلد دوم بحار چاپ نخستین روایت شده است،جناب ارسطو را به بزرگی یاد میفرماید که وی مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع خوانده است.

این شجره علم است که حق اهل حق را ادا میکند ،و به علم و اهل آن احترام میگذارد،و دیگران را بدان تشویق و ترغیب می فرماید،و با اینکه خود حجت بالغ خداست ارسطو را به بزرگی بر زبان می آورد،و به کلام وی ارج و قدر می نهد،و روش و اندیشه وی را می ستاید.

چه بسیار نوشته هایی را می بینیم که دهان به ژاژخایی باز میکنند و زبان به بیهوده گوی دراز،و به ساحت بزرگان علمی که چون حجت خدا امام ملک و ملکوت بدانان احترام می گذارند،اسائه ادب و جسارت روا میداند.این گستاخان در نزد اهل خرد خردسالانی اند که از خامی و کج اندیشی خود سخن میگویند،و از کاجی و بد نهادی خود خبر میدهند.

آری،

بزرگش نخوانند اهل خرد             که نام بزرگان بزشتی برد

در حدیث مفضل یاد شده،لسان امام صادق علیه السلام راجع به وحدت صنع که از ارسطو نام برده شده است چنین است:

اسم معروف و متداول این جهان در زبان یونانی قوسموس است،و معنی قوسموس زینت است،و فیلسوفان و مدعیان حکمت آن را به همین نام میخواندند چون در آن نظام و تدبیر دیدند و اکتفاء بدان نکرده اند که تقدیر و نظام نام نهند بلکه پای فراتر گذاشته آن را زینت نامیدند تا مردم را آگاه کنند که جهان با همه درستی و حکمت و استادانه که خلق شده در غایت زیبایی و آراستگی نیز هست.

گروهی از پیشینیان منکر قصد و تدبیر شدند در مخلوقات،و پنداشتند،هر چیز به عرض و اتفاق پدید آمده است،و از حجتها که آورده اند این آفات و اسیب هاست که بر خلاف متعارف و عادت پدید می آید مانند انسان ناقص الخلقه،یا آن که انگشتی افزون دارد،یا خلقی زشت و سهمگین بر خلاف معتاد،و دلیل آن شمردند که هستی اشیاء بعمد و اندازه نیست بلکه بالعرض است هرچه پیش آید.

و ارسطاطیس آنها را رد کرد و گوید آن که بالعرض است یکبار است که از دست طبیعت بیرون شده برا عوارضی که طبیعت را عارض میگردد و آن را از راه خود باز میدارد و به منزلت امور طبیعی نیست که بر یک روش باشد،و تو ای مفضل انواع حیوان را دیده ای که بیشتر بر این مثال اند و و صورت واحد دارند.......

منبع:رساله قرآن و عرفان و برهان از یکدیگر جدایی ندارند ص19و24

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۸۸ ، ۰۲:۵۵
مجنون