علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲۵ مطلب با موضوع «مشرب اهل الله :: اساتید حضرت علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)» ثبت شده است

همی گویم و گفته ام بارها                           بود کیش من مهر دلدار ها

پرستش به مستی است در کیش مهر        برون اند زین جرگه هشیار ها

به شادی و آسایش و خواب و خور                      ندارند کاری دل افگار ها

کشیدند در کوی دلدادگان                                میان دل و کام ،دیوار ها

چه فرهاد ها مرده در کوهها                           چه حلاج ها رفته بر دارها

چه دارد جهان جز دل و مهر یار                         مگر توده هایی زپندارها

ولی راد مردان و وارستگان                                نبازند هرگز به مردارها

مهین مهرورزان که آزاده اند                               بریزند از دام جان تارها

به خون خود آغشته و رفته اند                 چه گل های رنگین به جوبارها

بهاران که شاباش ریزد سپهر                     به دامان گلشن ز رگبارها

کشد رخت،سبزه به هامون و دشت             زند بارگه،گل به گلزار ها

نگارش دهد گلبن جویبار                    در آیینه ی آب،رخسارها

رود شاخ گل در بر نیلفر                     برقصد به صد ناز گلناز ها

درد پرده غنچه را باد بام                        هزار آورد نغز گفتار ها

به یاد خم ابوری گل رخان                 بکش در بزم می خوار ها

گره را ز راز جهان باز کن                که آسان کند باده،دشوارها

جز افسون و افسانه نبود جهان            که بستند چشم خشایارها

فریب جهان را مخور زینهار                  که در پای این گل بود خارها

پیاپی بکش جام و سرگرم باش                   بهل گر بگیرند بیکارها

از اشعار جناب علامه آیت الله العظمی محمد حسین طباطبایی(قدس الله نفسه)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۸۸ ، ۱۷:۱۰
مجنون
بهترین معرف آنجناب سیر و سلوک انسانی،و آثار علمی از تدریس و تألیف او ست،افاضل حوزه علمیه قم که شاغل تدریس اصول معارف حقه جعفریه اند از تلامذ اوبند،و تفسیر عظیم الشأن المیزان که عالم علم را مایه مباهات است یکی از آثار نفیس قلمی و ام الکتاب مولفات او است.

در آسمان معرفت ص17

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۸۸ ، ۱۵:۲۸
مجنون








خدایش رحمت کناد..............
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۸۸ ، ۱۶:۲۹
مجنون
کلام شاگرد 16 ساله حضرت علامه محمد حسین طباطبایی،حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی راجع به جناب طباطبایی(علیه رحمه):

با اهدای تحیت و سلام از این کمترین خوشه چین خرمن بزرگان حسن حسن زاده آملی،شرح زندگی سراسر سعادت بقیه الماضین و ثمال الباقین،آیت علم و دین،مفسر کبیر،فیلسوف الهی،عارف ربانی،فقیه صمدانی،فخر اسلام،استاد اکبر،حضرت آیت الله العظمی علامه حاج میرزا سید محمد حسین طباطبایی(متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه اشریف)را خواسته اید.

با اینکه انجام د ادن چنین امر خطیر به شایستگی از عهده این حقیر خارج است که نه به پارسی نغز یاراست و نه به عربی مبین توانا،باقل با قلم شکسته در فصاحت سحبان چه تواند بنگارد؟!مع الوصف عدم امتثال را مروت ندیدم و با بضاعت مزاج،شمه ای از آنچه  که به سالیانی دراز در روضه رضوان محضر انس و قدسی قدیس قدوسی،و محفل درس و بحث آن معلم ربانی،در رفتر خاطرات ضبط کرده ایم و گفتنی است تقدیم می داریم،و بدون تصنع و تکلف در انشاءکلک را به رفتار ساده اش واگذار،و به اختیارش رهسپار می کنیم،بسم الله مجریها و مرسیها.

یک دهان خواهم به پهنای فلم                تا بگویم وصف آن رشک ملک

ور دهان یابم چنین و صد چنین               تنگ آید در بیان آن امین

اینقدر هم گر نگویم ای سند                  شیشه دل از ضعیفی بشکند

در پیرامون اینگونه مردان بزرگ که فوق زمان و مکان و از نوابغ دهرند،از چندین بعد باید سخن به میان آورد که کوتاه ترین آن ابعاد،بعد زمان و مکان و شرح نحوه تعیش و معاش آنان است و در این بعد مادی سخن گفتن دور از شأن آن ارواح عرشی است،در این قسمت به همین گفتار حافظ شیرین سخن اکتفا می کنیم:

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد            تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

وقتی به دأب و اقتضای أوان تحصیل،به بوءس بأسایی دچار شدم که ترا طاقت نباشد از شنیدن،دوست دانشمندی که به وی افتخار هم حجرگی داشتم به دیدارم آمد_خدایش ببخشاید_که به تشفی ام آمد و شفا بخشید و نویدم داد که یارا این سختی گوارا بادت که به شهادت تذکره ها،نفوس مستعده از تحمل ساعاتی چنین در محنت زمانه،مردان نامدار و اماثل روزگار شده اند.آری

نه در غنچه کامل شود پیکر گل            نه در بوته ظاهر شود زر

زأحداث چرخ است تهذیب مردم           چو از زخم خاسیک تیزی خنجر

ادامه دارد.....


این مقاله در زمان حیات حضرت علامه طباطبایی نوشته شده بوده.

بر گرفته از کتاب شریف در آسمان معرفت ص15و16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۸۸ ، ۱۶:۱۲
مجنون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۸۸ ، ۱۹:۰۴
مجنون


علمای شهر ما مجمعی علمی داشتند که در آن گرد آمده،در مورد مسائل فقهیه بحث مینمودند،در روز دوم ورودم به مدرسه یکی از روحانیون آن مجمع به من خبر داد که امروز میرزا ابوالقاسم مشهور به فرسیو در مورد شما فرمودند:من یقین دارم این جوان به مقام شامخ والایی میرسد،

و من خدای سبحان را بر این مژده ستودم.

منبع:در آسمان معرفت ص414 و هزار و یک کلمه ج1 ص258

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۸۸ ، ۱۳:۲۵
مجنون
استاد الهی قمشه ای رضوان الله تعالی علیه کتاب و کتابخانه ای نداشت و بسیاری از کتابهایش را در زمان حیاتش بفروخت و خود کتاب و کتابخانه متحرک بود.گفتار از خودش می جوشید،نسخه ای از حکت ابن کمونه داشت که مرحوم میرزا طاهر تنکابنی از ایشان ابتیاع کرد و اکنون در کتابخانه مجلس تهران است و نسخه عکسی آن در تصرف راقم است....

منبع:هزار و یک کلمه ج2 ص91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۸ ، ۰۷:۱۹
مجنون
زندگی نامه
حضرت علامه محمدحسین طباطبائی
رحمه الله علیه
حضرت علامه محمدحسین طباطبائی

مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایى(ره) در شرح حال خود می فرماید:

من در خاندان علمى در شهر تبریزکه از زمانهاى دور شهرت علمى پیدا کرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، واز همان کودکى درد یتیم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آسان نمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصیت آن مرحوم از من و برادر کوچکترم مواظبت می کرد و با اخلاقى نیکو و اسلامى از ما نگهدارى مى کرد با اینکه همسرش از ما بچه هاى کوچک مراقبت مى کرد خادمى را نیز به این منظور استخدام کرد.

مدتى از عمرمان که گذشت به مدرسه راه یافتیم و زیر نظر معلم خصوصى که هر روز به منزل ما مى آمد به آموختن زبان فارسى و آداب آن و درسهاى دیگر ابتدایى پرداختیم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شدیم. در آن زمان براى درسهاى ابتدایى برنامه مشخصى وجود نداشت بلکه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامه اى به صورت مقطعى تهیه مى شد و هر کسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعلیم مى دید. من درس قرآن کریم (که پیش از هر چیز آموزش داده مى شد) و «گلستان » و«بوستان »، سعدى شیرازى،«نصاب الصبیان »، «انوار سهیلى »، «اخلاق مصور»، «تاریخ » معجم »، «منشئات امیرنظام » و «ارشادالحساب » رابه پایان بردیم.

اینگونه بود که بخش اول تحصیلات من به پایان رسید. سپس به فرا گرفتن علوم دینى و زبان عربى پرداختیم و بعد از هفت سال متنهاى آموزشى را که آن زمان در حوزه علمیه مرسوم بود فرا گرفتیم، در طى این مدت، در علم صرف و اشتقاق کتابهاى: «امثلة »، «صرف میر» و «تصریف » درنحو کتابهاى: «العوامل فی النحو»، «انموذج »، «صمدیة »، «الفیة ابن مالک » همراه با« شرح سیوطى » و کتاب «نحو جامى »،«مغنی اللبیب » ابن هشام، در معانى و بیان: کتاب «المطول » تفتازانى، در فقه: «الروضة البهیة » معروف به شرح لمعه شهید ثانى، «مکاسب » شیخ انصارى، در اصول فقه: کتابهاى «المعالم فی اصول الفقه » شیخ زین ن،«قوانین الاصول » میرزاى قمى، «رسائل » شیخ انصارى، «کفایة الاصول » آیت الله آخوند خراسانى، در منطق: کتابهاى «الکبرى فی المنطق »، «الحاشیة »، «شرح الشمسیة »، در فلسفه: «الاشارات و التنبیهات » ابن سینا، در کلام:«کشف المراد» خواجه نصیرالدین را خواندم و این گونه بود که متنهاى درس غیر از فلسفه متعالیه و عرفان را به اتمام رساندم.

براى تکمیل درسهاى اسلامى خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانى حضور پیدا کردم. همچنین به مدت شش سال متوالى خارج اصول فقه را خواندم، در طى این مدت درسهاى عالى فقه شیعى را نزد استادمان آیت الله نائینى تحصیل کردم و نزد آن بزرگوار دوره کامل خارج اصول فقه را نیز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پایان بردم، و در کلیات علم رجال نزد مرحوم آیت الله حجت کوهکمرى درس خواندم.

استاد من در فلسفه اسلامى، حکیم اسلامى سید حسین بادکوبه اى بود که نزد آن حضرت کتابهاى منظومه سبزوارى، اسفار و مشاعر سبزوارى، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابن سینا، کتاب اثولجیاى ارسطو، تمهید القواعدابن ترکه و اخلاق ابن مسکویه را خواندم.

استاد بادکوبه اى ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهایم اشراف کامل داشت و سعى مى نمود که ریشه هاى تربیت را در اعماق وجود من مستحکم سازد و همواره مرا به مدارج اندیشه و راههاى استدلال راهنمایى مى فرمود، تااینکه در طرز تفکر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هیئت و نجوم سید ابوالقاسم خوانسارى حاضر شوم. من نیز نزد او دوره کامل ریاضیات عالى و علم هندسه در هر دو بخش: هندسه فضائى و هندسه مسطحه و جبر استدلالى (جبر گزاره) را خواندم.

سپس به علت نابسامانى وضع اقتصادى به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبریز زادگاه خود منزل گزیدم، درآنجا بیش از ده سال اقامت کردم و در واقع آن روزها روزهاى سیاهى در زندگى من بود زیرا به علت نیاز شدید مادى که براى گذراندن زندگى داشتیم از تفکر و درس دور گشته و به کشاورزى مشغول شدم،

زمانى که در آنجا بودم احساس مى کردم که عمرم تلف مى شود فقر و تهیدستى روح مرا تیره و تار نموده و ابرهاى درد و رنج بر روى من سایه مى گستراندند، چرا که از درس و تفکر دور بودم، تا اینکه دیده خود را بر وضع زندگیمان بستم و شهر تبریز را به مقصدشهر مقدس قم ترک گفتم.

هنگامى که به این شهر وارد شدم احساس کردم از آن زندان رنج و درد رهایى یافتم، و خداى منان را شاکرم که دعاى مرا اجابت نمود و در راه علم و آماده سازى رجال دین و تربیت نسل صالح براى خدمت به اسلام و شریعت محمدى صلى الله علیه و آله، توفیق را نصیب من ساخت، و تاکنون روزگارم در این شهر مقدس که حرم رسول الله است، سپرى شده است.

البته، براى هر کس در طول زندگى به مقتضاى شرایط روزهاى تلخ و شیرینى وجود دارد، به خصوص براى من از این جهت که مدتى از عمر خود را با یتیمى و دورى از دوستان خود گذراندم و باتمام وجود درد یتیمى را لمس کردم و با حوادث دردناکى در طول زندگى خود روبرو شدم ولى خداوند منان مرا از یادنبرده، لحظه اى به خود وا نگذاشت. و همواره با نفحات قدسى اش مرا در لغزشگاه هاى خطرناک یارى کرده است واحساس مى کنم که گوئى قدرتى پنهانى مرا به خود جذب نموده و تمام موانع را از سر راه من برداشته است.

هنگامى که کودک بودم درس صرف و نحو را مى آموختم، هیچ رغبتى در خود براى ادامه درس و تحصیل نمى یافتم، چهار سال گذشت و من نمى فهمیدم که چه بخوانم، ولى بناگاه آرامش در وجودم پدید آمد که گوئى انسان دیروزى نیستم، و در راه علم و اندیشه با جدیت و درک کامل پیش مى رفتم، و از آن روز بحمد الله تا آخر روزهاى درس که در حدود هفده سال به طول انجامید در راه طلب علم و دانش هیچگونه سستى برایم پیش نیامد و تمام رخدادها ولذتها و مرارتهاى زندگى به فراموشى سپرده، و از همه چیز و همه کس بریدم مگر اهل علم و اصحاب فضیلت، و برنیازهاى روزمره اولیه اکتفا کرده و خود را وقف درس و تعلیم و نشر معارف دینى و تربیت طلاب نمودم.

بارها شب را تا به هنگام صبح مشغول مطالعه بودم و به خصوص در دو فصل بهار و پاییز، و چه بسیار معضلات علمى که در طى مطالعه براى من حل شده است و درس فردا را قبل از اینکه روزش فرا برسد خود مى خواندم تا هنگام رویاروى با استاد هیچ مشکلى براى من باقى نماند.

برای کسب اطلاعات از تالیفات حضرت علامه طباطبایی به ادامه مطلب رجوع بفرمایید:
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۸۸ ، ۲۱:۲۱
مجنون
http://www.pcnet.ir/images/seied.bmp

کلمه 302 هزار و یک کلمه:

این کلمه سخنی به اختصار در شرح حال استادم(رضوان الله علیه)در رشته های ارثماطیقی است.

                          بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین

آن جناب خلف صادق و صالح استاد تنی ار اساتیدم آیه الله الکبری ،الفائز بالمقامات العلی،قدوه السلاک البرعه،الحاج السید علی القاضی الصباصبایی التبریزی(قدس سره العزیز) بوده است .

و بر اثر همت به مراقبت _که کشیک نفس کشیدن و جهاد اکبر است،و حضور و مقام عندیت که فی المقعد صدق فی ملیک المقتدر بودن است_که داشت تمثلات و مشاهدات شیرین برایش  روی می آورد ،و بارقه های دلنشین بدو دست میداد.

گاهی برخی از آن حالات روحانی  و رویداد های رحمانی را که برایم حکایت میفرمود تا چندی در هیمان و حیرت و بهت بسر میبردم،و تاکنون نیز از آن خاطرات نورانی بهره مندم.

آن بزرگوار در مکارم اخلاق و در ولایت و محبت به پیامبر خاتم و آلش(صلوات علیهم)جفت پدر بود و طاق بود،و در حسن خط به خصوص ثلث نویسی نمونه آفاق بود.

این کمترین چند سالی به محضر انور آن نور ایزدی افتخار تلمذ در فرا گرفتن رشته های ارثماطیقی از علم اوفاق و تکسیر و اعداد و غیر ها که در السنه به علوم غریبه سائر و دائر است اشتغال داشته است.

راقم را در رشته های یاد شده خاطری شایق و ذوقی وافر بود،و حضور تنی چند از آشنایان بدین علوم را ادراک کرده است،و هریک را بر این حقیر حق خطیر است(جزاهم الله احسن جزاءالمحسنین)و صحف کریمه و رسائل و کتبقیمه عدیده در این علوم و فنون گرد آورده است و رنج و زحمت بسیار سهمگین در تحصیل این علوم کشیده است،و لکن بی لاف و گزاف،هیچ یک را در تبحر بدین علوم به پایه آن بزرگوار،اعنی حضرت آقا سید مهدی قاضی طبا طبایی (روحی فداه)نیافته است که به حقیقت در این علوم مجتهدی مستخرج ،و صاحب نظری مستنبط بوده است ذلک فضل الله یوتیه من یشاء.

تربت آن جناب در عش آل محمد(صلوات الله علیهم)قم محمیه که هناک الولایه لله الحق،در جوار ستی فاطمه بنت الامام باب الحوائج الی الله المتعالی موسی بن جعفر(علیم السلام)است،بر لوح آن به قلم این مفتاق و مشتاق الی الله الغنی المغنی حسن حسن زاده آملی چنین مرقوم است:

                                             و ما عند الله خیر للابرار

قد ارتحل الی ریاض القدس،دوحه طوبی العلم و التقوی حلیف الحروف العالیات،العالم الربانی حجه الاسلام السید مهدی نجل الآیه السید علی القاضی الطباطبایی (قدس سرهما).و قد لبی نداء یا ایتها النفس المطمئنه یوم البست 15 ع 2 من 1401 ه ق=1359/12/2 ه ش.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۸۸ ، ۱۸:۰۲
مجنون



پیرامون حیات انسانی علامه رفیعی قزوینی

 

آیة الله علامه حضرت حاج میرزا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی‌رفع الله تعالی درجاته نابغه‌ای است که در علوم عقلیه و نقلیه از مفاخر امامیه و از أعاظم شیعه است. و در این عصر از بزرگترین استادان حکمت متعالیه در حوزه‌های علمی اسلامی بشمار می‌رفته است. آن جناب در حدّت ذکا و قوت حافظه، و حسن و لطف تقریر، و جودت و فصاحت گفتار، و حلاوت و سلاست بیان، زبان‌زد خواصّ بوده است. و به ویژه در تعبیر و تفسیر آرا و افکار ملاصدرا و حلّ معضلات اسفار تبحّر و تمهّری شگفت داشت.

در سال 1315 هـ.ق، در شهرستان قزوین از بیت علم و تقوی قدم به عرصه وجود نهاد و دیده به چهره جهان گشود، و در تحت مراقبت و تربیت والد ماجدش در قزوین به تحصیل کتب مقدماتی متداول در میان طلاّب علوم پرداخت، و پس از آن به قصد عزیمت تهران و قم، اقامت قزوین را ترک گفت و در محضر مبارک آیات علم و أعلام دین: آقا میرزا حسن کرمانشاهی، و آقا میرزا هاشم اِشکوَری، و حاج فاضل تهرانی و میرزا محمود رضوان قمی، و آقا سید محمد تنکابنی، و آقا شیخ محمدرضای نوری، و آقاشیخ علی رشتی، و آقا میرزا ابراهیم زنجانی، و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی‌قدس الله اسرارهم به مقامات شامخه و معارج و مدارج عالیه نائل آمد.

معظم له مثل فارابی و مفید، موجز نویس بود و مؤلفاتی چند در معقول و منقول دارد و برخی از آنها به طبع رسیده است، از آن جمله رسالة وجیز و عزیز در اتحاد عاقل به معقول است که به مناسبت «جشن چهارصدمین سال تولد صدرالمتألهین در کلکته» نگاشته است. و با ضمیمة تعلیقات اینجانب به حضور ارباب کمال اهدا گردیده است.

فیلسوف بزرگ الهی و فقیه بنام اسلامی آیة الله علامه رفیعی‌قدّس سرّه العزیز در تهران در غرّه محرّم هزار و سیصد و نود و شش هجری قمری‌علی هاجرها آلاف التحیّة والسلام ندای حق را لبیک گفت و به خطاب )یا ایَّتُها النَّفس المُطمَئنَّة ارجعی إلی رَبِّکِ راضیَةً مَرضیة فَادخُلی فی عبادی وَادخُلی جَنَّتی( مخاطب شد، و پیکر شریفش به ارض قدس قم که هنالک الولایة لله الحق، انتقال و در مسجد بالاسر حرم مطهّر حضرت ستی فاطمه معصومه بنت باب الحوائج الی الله موسی بن جعفر: به خاک سپرده شد. أعلی الله تعالی مقاماته القدسیة، و أفاض علینا من برکات انفاسه النفیسة.

استادان علامه رفیعی

حکیم علامه رفیعی قزوینی پس از اخذ مقدّمات علمی و فرا گرفتن کتب سطوح درسی، به منظور ادراک محاضر علمی استادان بزرگ عصر، که در آن زمان همگی در تهران به تدریس کتب عقلی و نقلی اشتغال داشتند، و حوزة تهران یکی از پر فیض‌ترین حوزه‌های علمی بویژه علوم عقلی و عرفانی در شمار می‌آمد، از زادگاه خود قزوین عازم تهران گردید و در سال 1333 هجری به مجلس درس آیة الله حاج شیخ عبدالنبیّ نوری‌نوّر الله مرقده راه یافت و با کسب فیض از محضر او، در ضمن از مجلس درس آیة الله حاج میرزا مسیح طالقانی و آیة الله سیّد محمّد تنکابنی و آیة الله آقا شیخ محمّدرضا نوری استفاده و تحصیل علوم فقه و اصول کرد.

و از آنجا که ذوق فطری و جبلّت الهی او متمایل به معارف حقّة حقیقی بوده و تار و پود وجودش از عشق به علوم عقلی ـ کلام و حکمت و عرفان و ریاضیّات ـ درهم بافته شده بود؛ چنانکه از آثار او نیز مشهود است؛ حکمت را در نزد حکیم متألّه مرحوم میرزا حسن کرمانشاهی که استاد مشهور این فنّ بود فرا گرفت و علاوه بر این از محضر درس حکیم مرحوم حاج فاضل تهرانی شمیرانی و حکیم مرحوم میرزا محمود رضوان قمی و حکیم و ریاضی‌دان و شاعر ملامحمد هیدجی زنجانی‌رضوان الله تعالی علیهم بهره‌هایی شایان اهمیّت گرفت، و سپس علوم ریاضی را از محضر آقا میرزا ابراهیم زنجانی ساکن و مقیم تهران تحصیل کرد؛ اساتید علوم هیئت و اسطرلاب و هندسة ایشان هم بنابر نقل مؤلف کتاب «گنجینه دانشمندان» علاوه بر میرزا ابراهیم زنجانی، مرحوم آقا شیخ علی رشتی هم بوده، و از این دو استاد مجموع علوم ریاضی را فرا گرفته است.

سال 1340 قمری که حوزه علمیه قم تشکیل گردید، به قم هجرت نموده و به محضر درس فقیه بزرگ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شتافت و از درس فقه و اصول این مؤسس گرانقدر استفاده شایانی کرد.

از دیگر اساتید علامه رفیعی، آیة الله حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی بوده است و بالاخره استادان دیگرش مرحوم حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و آقا میرزا هاشم اشکوری در عرفان می‌باشند.

آثار و تألیفات

علامه قزوینی علاوه بر حواشی علمی و حکمی که بر کتب فلسفی و کلامی و عقلی نوشته است، آن حکیم و فقیه اهل بیت و دانشمند نامی را در حدود بیست رساله و مقاله و کتاب در پیرامون مسائل کلامی و حکمی و عقلی و فلسفی است که معارف اسلامی را مورد بررسی و عنایت تامّی قرار داده و بر شیوة خاصّی بر اساس علوم عقلی و نقلی، به توضیح و اثبات عقائد حقّه و قواعد محکمة تشیّع و معارف اهل بیت عصمت: پرداخته است.

 

این رسائل که در یک مجلّد به طبع رسیده، عبارتند از:

1- شرح دعای سحر

2- رسالة معراج

3- رسالة اسفار اربعه

4- رساله در بیان قوّة مولّده

5- رجعت

6- تخلیه و تجلیه و تحلیه

7- حرکت جوهریه

8- اتحاد عاقل و معقول به فارسی

9- اتحاد عاقل و معقول به عربی

10- رساله در وحدت وجود

11- رساله در حقیقت عقل

12- رسالة در شب قدر

13- سخن در معاد

14- مقاله در وجود

15- تفسیری بر دو آیه از سورة یونس

16- مقاله در تشریح اجزاء حملیّه و اجزاء حدّیه

17- رساله در حدوث دهری

18- حاشیه‌ای بر قضایای ضروریّة ازلیّه

19- مقاله در اراده و مشیّت

20- مقاله در مسح رأس و وضوء

21- مقاله در شرح زندگی ملاصدرا

22- و نیز بحث شریف معاد (مجموعه بحثهای شبهای جمعه در مسجد جامع تهران) که مستقلاً چاپ شده است.

 

اما حواشی آن حکیم فرزانه بر کتب عقلی و فلسفی و کلامی عبارتند از:

1- حواشی بر شرح منظومة حکیم حاج ملاّ هادی سبزواری

2- حواشی بر اسرار الحکم سبزواری

3- حواشی بر شرح الاسماء الحسنی یا جوشن کبیر سبزواری

4- حواشی بر کتاب اسفار الاربعة مرحوم صدرالمتألهین شیرازی

5- حواشی بر کتاب مشاعر آن حکیم

6- حواشی بر کتاب عرشیة ملاّصدرا

7- حواشی بر تعلیقات ملاّصدرا بر کتاب شفای بوعلی سینا

8- حواشی بر شرح اصول کافی ملاّصدرا

9- حواشی بر کتاب مفاتیح الغیب آن حکیم

10- حواشی بر کتاب شفای بوعلی

11- حواشی بر کتاب شرح الاشارات والتّنبیهات

12- حواشی بر کتاب شوارق الالهام ملاّعبدالرزاق لاهیجی

13- حواشی بر کتاب گوهر مراد ملاّعبدالرزاق به فارسی

14- حواشی بر کتاب قبسات میرداماد

15- حواشی بر کتاب شرح حکمة الاشراق قطب الدین شیرازی

16- حواشی بر مقدمة کتاب شرح فصوص الحکم قیصری

17- حواشی بر کتاب الشّواهد الربوبیة ملاّصدرا

18- حواشی بر کتاب اسرارالآیات ملاّصدرا

19- حواشی بر شرح مطالع در منطق

20- حواشی بر شرح تجرید قوشچی در کلام

21- حواشی بر مصباح‌الانس ابن‌فناری.

 

شادروان علاّمه و فقیه جامع الشّرایط و مجتهد بارع قزوینی را غیر از آثار و حواشی و رسائل حکمی و کلامی و فلسفی، آثاری در زمینه‌های فقه استدلالی است، بدانگونه که شخصاً در یکی از منابر خود اظهار داشته عبارتند از:

1- کتاب صلوة از اول تا آخر

2- کتاب خمس استدلالی از اول تا آخر

3- کتاب حج از اول تا آخر بطور مفصل

4- کتاب میراث

5- کتاب نکاح

6- کتاب طلاق

7- در قاعدة لاضرر

8- کتاب مکاسب و بیع و تجارت که هیچ‌یک چاپ و منتشر نشده است

9- کتابی در حول عقائد امامیّه در ردّ کتاب سنّی کویتی به نام «جبّانی» که او در ردّ شیعه نوشته و چاپ شده است

10- توضیح‌المسائل یا حواشی بر رسالة عملیة آیة الله العظمی مرحوم بروجردی

11- کتاب هدایة الأنام در رسالة عملی، که هر دو کتاب اخیر به چاپ رسیده است

12- حواشی بر کتاب عروة الوثقی مرحوم سیّد کاظم یزدی از اول تا کتاب خمس

13- رسالة شریفه مناسک حجّ چاپ کتابفروشی اسلام، که فتاوی شیخ انصاری‌رضوان الله علیه را تحشیه کرده و در مقدّمة آن مرقوم داشته: «عمل به این رسالة شریفة مناسک حجّ، با ملاحظة فتاوی و حواشی احقر جایز و مجزی است»

14- تقریرات درس اصول عقاید

15- اسرار حج (تقریرات درس آن فقید سعید در شبهای جمعه)

16- حواشی بر جلدین کفایة الاصول علامه آخوند خراسانی

17- تعلیقات بر رسائل شیخ انصاری

18- حاشیه بر وسیلة النجاة مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی و غیره

آن علامه بزرگ بر بسیاری از کتب و رسالات ریاضی و هیئت نیز تعلیقه و حواشی نوشته است از جمله: تعلیقات بر تضاریس الارض شیخ بهایی، و نیز تعلیقاتی بر المعطیات اقلیدس، و حواشی مختصر و مفیدی بر مقالات کتاب الاکر، و حواشی بر سطوح دوایر و اقطاب و دوایر متداخله و متساویه و متقاطعه و مماس در کره و مثلثات مندرج در آن، و نیز حواشی بر کتاب المناظر اقلیدس در کیفیت ابصار، حواشی بر کتاب الکرة المتحرکه، حواشی بر بسیاری از مباحث کتاب المساکن ثاوذوسیوس و نیز حواشی بر شرح چغمینی.[1]

 



[1]. برگرفته از مقدمه کتاب مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه آیة الله رفیعی قزوینی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۶
مجنون