علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲۵ مطلب با موضوع «محاسبه و مراقبه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سعه وجودی و حیطه اقتدار ارواح عامـّی بسیار اندک است و چندان ضعفشان قدرت و قوت دارد که شکار هوای نفس میگردند.

کلمه 493 هزار و یک کلمه ج5

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۵۳
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب شیخ بها الدین عاملی_رضوان الله علیه_در دفتر سوم کشکول(ط1-ص262)فرموده است:"کان بعض اصحاب القلوب یقول:ان الناس یقولون افتحوا أعینکم حتی تبصروا،و أنا اقول اغمضوا اعینکم حتی تبصروا".

این کمترین حسن حسن زاده آملی گوید:نظر شریف آن بعض اصحاب القلوب که گفت:"اغمضوا اعینکم حتی تبصروا"ناظر به حالت توجه در اصطلاح عرفان عملی است که در کلمه«341»بدان اشارتی شده است

کلمه 516 هزار و یک کلمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۱
مجنون

ما کمتر به آن اهداف والایی که شهدا داشتند،رسیده ایم.وضع اجتماع ما ناراحت کننده است.از جنبه ی حقایق دینی،اجتماع ما به شدت رو به عقب است.

امروز حفظ کردن دستاورد های شهدا بسیار دشوار است.بزرگترین گرفتاری ما،این فسادی است که رواج پیدا کرده است.اگر در این مقطع نتوانیم جوانهایمان را حفظ کنیم،ضررهای سنگینی در آینده متوجه ما خواهد شد.این جوانها چون امام و شهدا را ندیدند و نسل سومی و چهرمی تلقی میشوند،لذا آن تعبد را ندارند.

رصد دلتنگیها ص 57(بیانات استاد صمدی آملی)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۰ ، ۲۱:۴۸
مجنون
نامه ایست که به دوستی نوشته‌ایم:

بسم‌الله خیر‌الأسماء

غرض گر آشنایی‌های جانست      چه غم اَر صد بیابان در میانست

آورده‌اند که فاضل اطبّا جالینوس معاصر عیسی مسیح - علیه السلام - بود، و هنگامی که آن پیغمبر خدا مبعوث شد جالینوس پیر شکسته بود، و چون شنید که آن بزرگوار مرده زنده می‌کند گفت این طبّ نیست این نبوّت است لذا از غیب بدو ایمان آورد، و خواهرزادة خود بولص را به متابعت آن جناب امر فرمود، وی را به سویش گسیل داشت و خود از مهاجرت به سبب پیری و ناتوانی عذر خواست و نامه‌ای بدین مضمون برای آن حضرت ارسال داشت‌: ای طبیب نفوس، ای پیغمبر خدا بسا که بیمار به سبب عوارض جسمانی از خدمت طبیب باز می‌ماند خواهرزاده‌ام بولص را حضور شما فرستادم تا به آداب نبوّت جان خویش را معالجه کند.
بولص به حضور روح الله - علیه السلام -  تشرّف حاصل کرد و نامه جالینوس را تقدیم داشت؛ آن بزرگوار اکرامش کرد و وی را گرامی داشت. و این بولص یکی از حواریین آن جناب شد و تا بدان پایه رسید که گفته‌اند: اگر در حواریون حضرت مسیح‌ - علیه السلام -  کسی جز بولص نمی‌بود هر آینه بولص کافی بود.
و آن پیغمبر خدا در جواب نامة جالینوس بدو نوشت: ای کسی که از علم صحیح خود انصاف دادی، مسافت حجاب جانها نمی‌گردد. والسّلام.
باری به قول بلبل بستان عشق حافظ شیرین سخن:

گر چه دوریم بیاد تو قدح می نوشیم           بعد منزل نبود در سفر روحانی

جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا       چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

آیا مولای من حاج علی‌محمّد‌صادق صادق‌پور کتب الله تعالى علیه الرحمة از داستان هفت‌خوان رستم که حکیم ابوالقاسم فردوسی – رحمه الله علیه - در شاهنامه آورده است آگهی دارد؟

هفت‌خوان، هفت عقبه و منزل بوده است که وقتی کیکاوس در مازندران به بند افتاده بود رستم برای نجات او به مازندران می‌رفت در اثنای راه چند جا دیوان و جادُوان کشت و به هفت‌ روز به مازندران رفت و کیکاوس را نجات داد و به سبب آنکه از هر منزلی که می‌گذشت به شکرانة آن ضیافتی می‌کرد آن را هفتخوان گفته‌اند.

بقیه در ادامه مطلب...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۷:۴۹
مجنون

در پی درخواست از حضرت استاد-دامت برکاته-که موعظه کنند و مطالبی اخلاقی بیان بفرمایند،ایشان چنین فرمودند:

آن که چون پسته دیدیش همه مغز               پوست بر پوست بود همچو پیاز

بنده موعظه ای ندارم.در حدیثی است که حق سبحانه  خطاب به عیسی بن مریم فرمود که آنچه به بندگان من خطاب میکنی اگر خود به آن عمل نکرده ای از من حیا کن.

در و دیوار نظام هستی همه حیات است.ما در منظر ملکوت هستی ،هستیم.حرف زدن مشکل است.در پیشگاه حق شرمنده ام."ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم".خداوند را فراموش نکنید ،که اگر فراموش کردی کیفری سخت می بینی،گوشمالی بدی می یابی و کار شما به جایی میکشد که خودتان را فراموش می کنید.انسان که خودش را فراموش کرده،هرزه گو میشود،هرزه فکر می شود،علف خور بار می آید.این کتاب اشارات که در دست دارید،شیخ در آن فرمایشی دارد که:"جل جناب الرب عن یکون شریعه لکل وارد او یطلع علیه الا واحد بعد واحد"

آستان جناب حق متعال بالاتر از آن است که هر رهگذری بر آن وارد شود یا از آن مطلع گردد مگر تک تک افراد.

انگونه خیال نکنید که خداوند را هر کسی میتواند بیابد و آنجا گدار بگیرد و یا هر کسی بتواند مصاحب او باشد و هر دلی بتواند خزینه اسرار الهی باشد  و یا هر کسی بتواند مصاحب او باشد و هر دلی بتواند خزانه اسرار الهی باشد و یا هر کسی بتواند با او انس داشته باشد. این نعمت نصیب هر کسی نمی شود. به هر کسی نمی دهند خیلی طهارت می خواهد،طهارت زبان،طهارت لباس،طهارت چشم،طهارت دل،طهارت حرف.

باید تصمیم بگیریم که این حقیقت وجودی ما را لا یمسه الا المطهرون.


صد و ده اشاره ص20 و21

چه آقای زیبایی داریم......چه قدر تواضع دارد ............از تک تک حرفهایشان و از تک تک اطوارشان میتوان آموخت....میتوان برای ظهور تمرین کرد....

              http://ahestan.files.wordpress.com/2008/11/hasanzadeh.jpg


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۸۹ ، ۲۲:۵۶
مجنون
                              

یکی از استاد های بزرگوارم،عالم متأله ،حکیم عارف موحد،آیت الله محمد حسن قاضی طباطبایی تبریزی مشهور به الهی اعلی الله مقامه همیشه مرا به مراقبه و ادب با خداوند و محاسبه نفس سفارش میفرمود،به ویژه بر مراقبه خیلی تأکید میکردند که هیچگاه دم مسیحایی حضرتش و بهره هایی که از ایشان برده ام را فراموش نمی کنم.

تکمله منهاج البراعه ج19-ص325

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۸۸ ، ۱۱:۱۲
مجنون
هنگامی مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه برایم تعریف کرد که من در مسجد سهله در مقام ادریس نماز میخواندم،در نماز وتیره سوره مبارکه "ص" را قرائت میکردم،که ناگهان دیدم از جای خود حرکت کردم ولی بدنم در زمین است،به قدری با بدنم فاصله گرفتم که او را از دورترین نقطه مشاهده میکردم،تا پس از چندی به حال اول خود بازگشتم. و وقت دیگر نهر آب دیدم که در روایت آمده:ص،نهر فی الجنه.

حقیر گوید که چون در مقام ادریس نبی علی نبینا و آله و علیه السلام نماز میخواند و خدای متعال در شأن وی فرمود:و رفعناه مکانا علیا/مریم-75/ آن رفعت و صعود روی آورده است و مناسبات زمانی و مکانی برای حالات و واردات انسان عجیب است.صائن الدین علی بن ترکه در فصل پنجاه و پنجم تمهید القوائد گوید:شکی نیست که مناسبات زمانی یکی از مناسبات اصلی است.

هزار و یک نکته ص520

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۸۸ ، ۱۴:۵۱
مجنون
یکی از مسائل مهم دین ما اعتقاد به معاد و جزا اعمال انسان است که به قول حضرت استاد صمدی آملی(روحی فداه)به جای آنکه وسیله پیشرفت و تعالی روحی ما قرار بگیرد عامل عقب افتادگی ما شده است که یک قیامت نسیه ای را در ذهن خود می انگاریم و خیال میکنیم که در امتداد زمان یک واقعه ای اتفاق می افتد و همه را محاسبه می کشند و غافل از تمامی مسائل رصین و اصیل دینی که خود  مبین تمامی مسائل جهانی است ،

الفاظی بین ما افتاده است که خود هم از آنها خبری نداریم و معانی آنها را نمی فهمیم ولی باعث جنجال ها و به وجود آمدن فرق مختلف شده است.

مثلا می گوییم ما شیعیان به معاد جسمانی اعتقاد داریم ولی حتی معنای جسم را نمی دانیم،

حرف نشنیده ایم و در مادیات مستغرق شده ایم،که به قول جناب مولانا:

جانور فربه شود از نیش و نوش               آدمی فربه شود از راه گوش

به مانند چهار پایان فقط به دنبال سیر کردن شکم شده ایم و حتی علم نازنین که باید وسیله تعالی روحی ما قرار بگیرد و ما را با حقایق نظام هستی آشنا کند وسیله أکل و خوردن ما گشته است.

درس می خوانیم که مدرک داشته باشیم،و شغلی داشته باشیم،و برای غیر خود که جسم مادی ماست کار میکنیم

در زمین مردمان خانه مکن          کار خود کن کار بیگانه مکن

کیست بیگانه تن خاکی تو         کز برای اوست غمناکی تو

مشک را بر تن مزن بر جان بمال          مشک چبود ؟نام پاک ذوالجلال

و همچو کودکان،که به دنبال مویزی می گرید به دنبال دنیاییم و غفلت از خداوند و غافل از تمامی عوالم ملکوتی

به قول مولانا:

ما بدانستیم ،ما این تن نی ایم          از ورای تن به یزدان می زی ایم

کودکی گرید پی جوز و مویز             پیش عاقل باشد آن بس سهل چیز

پیش دل جوز و مویز آمد جسد            طفل کی در دانش مردان رسد

هر که محجوب است او خود کودک است      

                                          مرد آن باشد که بیرون از شک است

به دروغی دل خوش کرده ایم و به سرابی امیدواریم،نمی دانیم به کدامین سو حرکت میکنیم

این دروغت این تن فانی بود          راستت آن جان ربانی بود

آیا موجوداتی که اطراف ما را فراگرفته اند جز سرابی اند؟

و از همین رو است که نظام هستی را عالم خوانده اند به آن دلیل که همچو علم و نشانه ای فقط به دنبال نشان دادن حقیقتی دگر است و یا عالم را جهان هم می خوانیم و این از آن رو است که دم به دم عالم بر اساس حرکت جوهری و تجدد امثال در حال جهیدن است که به قول حضرت مولایم (روحی فداه):

زبس تجدید امثالش سریع است              جهان را هر دمی شکل بدیع است

و یا جناب مولانا می فرمایند:

دم به دم نو می شود دنیا و ما               بی خبر از نو شدن اندر بقا

بلی،خیلی اسرار هست که ما نمی فهمیم که نمی فهمیم که نمی فهمیم و حق ماست که تا ابد الدهر در جهل مرکب بمانیم،

خوشا به حال کسانی که تلنگری بخورند و به راه بیفتند و در مسیر الهی ،انسانی خویش قدم بردارند

خوشا آن جذبه که نا گاه رسد        بر دل مردم آگاه رسد

این عالم سایه و نشانه است از برای یک حقیقت واحد در نظام هستی ،که به قول حافظ شکر سخن:

این همه نقش و می و رنگ نگارین که نمود          یک فروغ رخ ساقی است که بر جام افتاد

و همه ما به دنبال این سایه و غرق در این سایه ایم و غافل از حقیقت و اصل این سایه،که به قول جناب مولانا:

مرغ بر بالا پران و سایه اش         می رود بر خاک پران مرغ وش

ابهلی صیاد آن سایه شود        می دود چندان که بی مایه شود

بی خیر کاین عکس آن مرغ هواست        بی خبر که اصل آن سایه کجاست

یا الله،........

این خطاب آخری را هم به خودم بگویم که:

و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم

باری سر خویش گیریم و راه پرستش در پیش

از نوشته های بنده حقیر کمتر از قطمیر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۸۸ ، ۱۰:۴۸
مجنون
در تحصیل علوم آن که بطئی است فکر است که عقل نظری است،و آن که سریع است حدس است که انتقال دفعی است.

و در مکاشفات آن که بطئی است سلوک است و ان که سریع است جذبه است. و در ایجاد و ابداع و انشاء آن که بطئی است همت است که العارف یخلق بهمته و آن که سریع است امر است.

پس سعی کن که اول اهل فکر سپس صاحب حدس،بعد آن صاحب سلوک و تا به جذبه برسی و بعد از آن اهل همت شوی تا در نهایت صاحب الأمر شوی که به محضر محضر حضرت صاحب الأمر و الزمان و العصر و السیف که خاتم الأولیا علی الاطلاق است تشرف حاصل نمایی.

إقرأ و ارقه.از تو حرکت از خدا برکت.تا یار که را خواهد و میلش به که باشد .

طهارت را در همه مراتب را بدان نحوی که در کتاب شرح مراتب طهارت(دانلود)مظبوط است،حفظ کن و مداومت داشته باش که خواجه کائنات،خاتم الأنبیا فرمود:بر طهارت مداومت داشته باش که روزی و رزق تو وسعت یابد.

منبع:حامل اسرار ص52

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۸۸ ، ۱۱:۲۴
مجنون

یکی از اهم مراقبات این است که انسان واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد.آن لقمه نانی را که به دهان می گذارد اگر از روی حساب نباشد هرزه خوار می شود و انسان هرزه خوارهرزه گو می گردد،آن دهانی که وارداتش آلوده است صادراتش هم آلوده است. و به قول شیخ بهایی در نان و حلوا:

لقمه کامد از طریق مشتبه       خون خور و خاک و بر آن دندان منه

کان ترا در راه دین مفتون کند      نور عرفان از دلت بیرون کند

انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است،صادراتش نیز آنچنان خواهد بود،قلم هرزه و نوشته های زهر آگین خواهد داشت،چرا دفتر وجودت و صحیفه نفست را به این گونه اباطیل و ترهات پر میکنی؟!متأله سبزواری چه نیکو فرموده است:

دفتر حق است دل به حق بنگارش     نیست روا پر نقوش باطله باشد

روح که قدسی نگشت و نفس که ناطق     روح بخاری و نفس سائله باشد

نفس ناطقه انسانی بزرگترین کتاب الهی است و به قول شمس مغربی:

مرا به هیچ کتابی مکن حواله دگر      که من حقیقت خود را کتاب میبینم

حیف نیست که چنین دفتر بزرگ الهی به هرزه ها و یاوه ها آکنده شود؟

یکی از عهد های شیخ الرئیس در رساله  عهدش این است که رمان و قصه های باطل نخواند.حرف ها و افسانه های باطل ذهن را کج و معوج میکند و نفس را از درست اندیشی و درست یابی عدول میدهد و منحرف میگرداند.

افلاطون در بیرون شهر آتن در محلی به نام آکادمیا باغی داشت که آن را وقف علم و معرفت نمود،و بر سر در باغ آکادمی نوشته بود:هر کس هندسه نمی داند وارد نشود.

ابن خلدون در مقدمه تاریخ گوید :و قد زعموا انه کان مکتوبا علی باب افلاطون من لم یکن مهندسا فلا یدخلن منزلنا. و نیز در همان مقدمه گوید:

و کان شیوخنا یقولون:ممارسه علم الهندسه للفکر بمقابه للثوب الذی یغسل منه الأقذار و ینقیه من الأوضار و الأدران.

یعنی اساتید ما گفته اند که ممارست در علم هندسه برای فکر به مقابت صابون برای جامه است که وی را می شوید و تمیز میکند.

ادامه دارد.....

منبع:رساله ولایت تکوینی ص9 و 10

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۸۸ ، ۱۲:۳۱
مجنون