علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۹۱ مطلب با موضوع «مشرب اهل الله» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شبى جناب استاد بزرگوار جامع المعقول و منقول آیة الله حاج شیخ محمد تقى آملى قدس سره الشریف را که هنوز از این نشأه رخت بر نبسته بود خواب دیدم در عالم رؤیا به من فرمود: التوحید أن تنسى غیر الله. چون به محضرش تشرف حاصل کردم و خواب را برایش نقل کردم این بیت را از گلشن راز عارف شبسترى قدس سره به من القاء فرمود:

نشانى داده اندت از خرابات‏

که التوحید اسقاط الاضافات

نصوص الحکم بر فصوص الحکم ص203

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۰۱
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

کلمه صدم صد کلمه در معرفت نفس:

آن که در ارزش تکوینى انسان تعقل کند، او را مکیال هر چیز و میزان قدر و قیمت آن داند، یعنى علم و حس انسانى را معیار معلومات و محسوسات یابد، و ارزش هر موجود را به وجود انسان و بهره بردن وى از آن و به تمدن جامعه انسانى وابسته بیند.
این انسان است که در جمیع موجودات و در همه عوالم و مراتب سیر علمى مى نماید، و وى را مقام وقوف نیست و به هر رتبه و درجه اى که رسیده است در آن مرتبه توقف نمى کند، و به مرحله بالاتر عروج مى یابد، و متصف به صفات کمالیه جمیع موجودات مى گردد، و بر همه تسلط مى یابد، و به حقیقة الحقائق که حیات مطلق و جمال و جلال مطلق است مى رسد، و به اذن او که اذن فعلى و اتصاف کمالات وجودى است، مى تواند در ماده کائنات تصرف کند و رب انسانى شود و خلیفة الله گردد و کار خدائى کند

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۳۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی کیست که موفق به زیارت جمال دل آرایت شد و شیدایت نشد

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۱ ، ۰۸:۱۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

تا گم نشدى چیزى در تو پیدا نشود.

هزار و یک کلمه ج2 ص145


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۱ ، ۰۷:۳۸
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب خواجه نصیر الدین طوسى (قدّس سره) گوید:

از من پرسیدند مذهب شیطان چیست؟ من مطابق قرآن گفتم: شیطان در اصول، اشعرى و در فروع، حنفى است. اما در اصول چنان که گفته است: رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی که اشعریان نسبت اعمال به خدا دهند، و شیطان غوایت را نسبت به خداوند داده است.
اما در فروع، چون مأمور به سجده آدم شد، سر باز زد و بین خاک و آتش مقایسه کرد و گفت: أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ* و حنفیان که تابع ابو حنیفه‏ اند، در فروع دین قیاس جایز دانند.
راقم گوید: امام صادق علیه السّلام به ابو حنیفه فرمود: «لا تقس؛ فإنّ أول من قاس ابلیس» (اصول کافى معرب، ج 1، ص 47).

کلمه 451 هزار و یک کلمه

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۱ ، ۰۶:۵۷
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

 قلبى که جامع همه اسماء حسنى و مظهر جمیع صفات علیاست آن قلب انسان کامل است که به اقتضاى ذاتى و تکوینى هر اسمى باذن الله تعالى اسمى و رسمى و حکمى و اثرى دارد و لغت شناسان و زبان دانان وى را به اسامى مختلف خوانند:
من جمله جبرئیلش مى‏ گویند که از عالم حقائق و دقائق خبر مى‏دهد.
میکائیلش مى‏ گویند که از معارف و مکارم به طالبان رزق بخش است.
اسرافیلش مى‏ گویند که از معاد و بازگشت مریدان را آگاه مى‏ فرماید.
عزرائیلش مى‏ گویند که قتل نفس امّاره مریدان مى‏ نماید
         قطب وقت است او و اسرافیل جان         مرده ساز و زنده ساز در زمان‏
     گر سرافیلش بخوانى تو بجاست             جبرئیلش گر بگویى هم رواست‏
      اوست میکائیل ارزاق حضور             اوست عزرائیل نفس پر شرور
   آدم کل است و مسجود ملک             غایت ایجاد و مقصود فلک‏
 آدمش مى‏ گویند: زیرا که معلّم طالبان راه هدایت است.
نوحش مى‏ گویند براى آنکه نجات دهنده از طوفان بلاست.
ابراهیمش مى‏ گویند زیراکه از نار هستى گذشته و نمرودخواهش را کشته و خلیل حضرت حق جلّ شأنه گشته است.
موسایش مى‏ گویند براى اینکه فرعون هستى را به نیل نیستى غرق نموده در طور قرب اله مناجات مى‏کند.
خضرش مى‏ گویند به جهت آنکه از آب حیوان علم لدنّى خورده و به حیات جاودانى پى‏ برده.
الیاسش نیز مى‏ گویند زیرا که جالوت هستى را کشته و خلیفه خدا گشته.
لقمانش نیز مى‏ گویند زیرا که حکیم الهى است و به حقیقت اشیاء او را کمال آگاهى است.
افلاطونش نیز مى‏ گویند زیرا که طبیب نفوس است و در شناختن علل و امراض باطنى مانند جالینوس است.
سلیمانش نیز مى‏ گویند زیرا که زبان مرغان مى‏داند یعنى مطّلع بر احوال مریدانست و به طیور حواس ظاهرى و باطنى خود حکمران.
عیسى زمانش نیز مى‏ نامند براى آنکه دلهاى مرده را زنده مى‏ سازد و دجّال اعور آمال را برمى‏ اندازد.
و مهدى و هادى نیز مى‏ گویند چنانکه مولوى گفته:
         هادى و مهدى وی ست اى راه جو             هم به پنهان هم نشسته روبرو
 اسکندرش نیز مى‏ گویند زیرا که سدّ یأجوج و مأجوج خطرات نفسانى و خطوات شیطانى مریدان را مى‏ بندد.
و سیمرغش نیز مى‏ گویند بدان جهت که در پس قاف قلب مخفى است.
سواد اعظم و بحر محیط نیز مى‏گویند براى آنکه هر طالب که خود را بدان مى‏رساند او را از آلودگى پاک مى‏کند.
یوسف نیز مى‏ گویند جهت آنکه در مصر ولایت عزیز است.
آفتابش نیز مى‏ گویند زیرا که پرتو شفقت بر هرکس مى‏اندازد.
ابر و سحاب نیز مى‏ گویند براى آنکه طالبان را از معارف سیراب مى‏سازد.
ترسا نیز گویند براى آنکه مجرد و آزاد است.
مرآت و آینه نیز گویند از جهت آنکه هرکس به وى مقابل مى‏شود اگر متّقى است نیک مشاهده مى‏ نماید و اگر شقىّ است زشت ملاحظه مى‏ کند کما قال المولوى:
   گفت من آیینه‏ ام مصقول دوست      ترک و روم و هندو آن بیند که اوست‏

ص11ج2هزار و یک کلمه


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۴۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم



نکاح براى إنشاء صورت انسانى است، نه براى اطفاء شهوت حیوانى.

کلمه 428 هزار و یک کلمه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۱ ، ۱۴:۰۹
مجنون
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات و روایات در حثّ و ترغیب در خلوت و تهجّد شب و استغفار اسحار بسیار است. آن نیکبختى که در ورطه من کیستم افتاد به دنبال درمان دردش مى‏رود و به نگهداشتن برنامه و یافتن استاد و دل به دست آوردن چاره خود مى‏کند و چنین کس را با شب انس سرشار است که صاحبدل است و طالب دیدار است.
        ز دل بسیار گفتى و شنیدى    
        شب دیوانه دل را ندیدى‏
        شب دیوانه دل یک طلسم است  
  که تعریفش برون از حد و رسم است‏
       ادب کردى چو نفس بى‏ادب
گشایى این طلسم بو العجب را
             دل دیوانه رند جهانسوز   
        چو شب آید نخواهد در پیش روز
          بود آن مرغ دل بى بال و بى پر 
    که شب خو کرده با بالین و بستر
  به شب مرغ حق است و نطق حق حق   
       و مى‏بیند جمال حسن مطلق‏
             دلى کو بلبل گلزار یار است        
    شب او خوشتر از صبح بهار است‏
             شب آید تا که دل در محق و در طمس    
        نماید سورت و اللّیل را لمس‏
             شب آید تا که انوار الهى     
       بتابد بر دل پاک از تباهى‏
             خوشا صوم و خوشا صمت و خوشا فکر    
        خوشا اندر سحرها خلوت ذکر
رساله نور علی نور ص57
..............................
جهت مشاهده طرح زیبای ماه رمضان به ادامه مطلب مراجعه نمایید...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۱ تیر ۹۱ ، ۱۳:۴۷
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ عرشی شجره طیبه مطالبی را با عنوان زندگی نامه استاد صمدی آملی جمع آوری نموده اند که بسیار زیبا و طبقه بندی شده اند و توصیه میشود که علاقه مندان با مراجعه به وبلاگ شجره طیبه و یا مراجعه به ادامه مطلب این مطلب عرشی را مطالعه نمایند و با زندگی این عارف گرانقدر بیشتر آشنا شوند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۱ ، ۰۹:۳۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


تا به سرِّ ولایت نرسیده ‏اى گیرنده نمیشوى. و بعبارت دیگر تا به سر ولایت نرسیده‏ اى نمى‏رسى.

نکته 279 هزار و یک نکته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۱ ، ۱۵:۱۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

علم و رحمت و قلب را گنجایى همه هست، قوله سبحانه: أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً ؛ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ ، رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ؛ نقل النبی (صلى الله علیه و آله و سلّم) عن اللّه تعالى انه قال: «ما وسعنی ارضی‏ و لا سمائی و وسعنی قلب عبدی المؤمن التقی النقی».
         گفت پیغمبر که حق فرموده است             من نگنجم هیچ در بالا و پست‏
             در زمین و آسمان و عرش نیز             من نگنجم این یقین دان اى عزیز
             در دل مؤمن بگنجم اى عجب             گر مرا جویى در آن دلها طلب‏

شیخ اکبر در اول فص شعیبى فصوص الحکم گوید: «و اعلم أن القلب أعنى قلب العارف باللّه هو من رحمة الله و هو اوسع منها فانه وسع الحق جلّ جلاله، و رحمته لا تسعه ...» به شروح آن رجوع بفرمایید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۱ ، ۱۳:۰۰
مجنون

توحید قرآنى، توحید صمدى است، و توحید صمدى را در بسیارى از کتب و رسائلى که به قلم این کمترین تحریر شده است از آن جمله در رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم تحقیق و تقریر نموده‏ام؛ اکنون غرضم این است که بر مبناى رصین توحید صمدى، علّیت در حقیقت تشأّن وجود است، و وجود سابق بر هر تعیّن است چنانکه مرحوم متأله سبزوارى در تعلیقه‏اى بر دلیل پنجم ادله تجرّد نفس ناطقه در شرح غرر الفرائد فرموده است: «و العلّیة على ما هو التحقیق هى التشأّن، و الوجود سابق على کلّ التعیّنات». در بند هیجدهم دفتر دل اشارتى بدین کلمه علیا نموده‏ایم:
         بیا یک باره ترک ما سوا کن             خودت را فارغ از چون و چرا کن‏
          به این معنى که نبود ماسوایى             خدا هست و کند کار خدایى‏
          به این معنى که او فردیست بى‏زوج             به این معنى که او جمعیست بى‏فوج‏
         به این معنى که وحدت هست قاهر             نباشد کثرتى غیر مظاهر
          ندانم کیست علّت کیست معلول             که در وحدت دویى چونست معقول‏
          چه اندر کعبه باشى و چه در دیر             ترا قبله است وجه اللّه و لا غیر
          شؤون ذات حق معلول او نیست             عجب از آن که این معقول او نیست‏
          بگویم حرف حق بى‏هیچ خوفى             صمد هست و صمد را نیست جوفى‏
          بیا با یاد او مى‏باش دمساز             بیا خود را براى او بپرداز
          برون آیکسر از وسواس و پندار             که تا بینى حقیقت را پدیدار

کلمه443هزار و یک کلمه

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۰۰
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

کلمه 312 هزار و یک کلمه:

کاملان را تفرقه از مقام جمع، و جمع از مقام تفرقه، محجوب نمى‏گرداند.
فتبصّر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۳۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

آن که در معنى حقیقى سعادت انسان درست نظر کند، پى برد که سعادت نفس انسانى این است که از کمال وجودى خود در عداد جواهر مفارق از ماده قرار گیرد تا در صدور افعالش مانند قوام ذاتش از ماده طبیعى بى نیاز گردد، چنانکه وصى علیه السلام فرمود:

«والله ما قلعت باب خیبر و قذفت به اربعین ذراعا لم تحس به اعضائى بقوة جسدیة ولا حرکة غذائیة ولکن ایدت بقوة ملکوتیة و نفس بنور ربها مستضیئة».

(یعنى سوگند به خداوند، من به قوت جسدى و حرکت غذائى در از خیبر برنکنده ام و آن را به چهل ارش بدور نیفکنده ام، چنانکه اعضایم بدان احساس نکرده است، ولکن به قوت ملکوتى و نفسى که به نور رب خود مستضى ء است بر آن دست یافتم.

و به عبارت دیگر: سوگند به خداوند، من به تأیید قوت ملکوتى و نفسى که به نور رب خود مستضى‏ء است، در از خیبر برکنده ام و آن را به چهل ارش به دور افکنده ام، چنانکه اعضایم بدان احساس نکرده است، نه به قوت جسدى و حرکت غذائى.

 

کلمه 48 صد کلمه در معرفت نفس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۸
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم قاضی نور الله شهید در مجالس المومنین در ضمن شرح حال سعدی شیرازی فرماید که یکی از مشایخ منکر وی بود،شبی در واقعه ای دید که درهای آسمان گشوده شد و ملائکه با طبق های نور از آسمان نازل شدند،پرسید که این چیست؟گفتند:برای سعدی شیرازی است که بیتی گفته که قبول حضرت حق سبحانه و تعالی افتاده و آن بیت این است:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار               هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

آن عزیز چون از واقعه در آمد در شب به در زاویه شیخ سعدی رفت که وی را بشارت دهد،دید که چراغی افروخته و با خود زمزمه میکرد چون گوش کشید  شنید که همین بیت را میخواند.

راقم سطور،حسن حسن زاده آملی گوید:شاید آن شخص که یکی از مشایخ بود در حال توجه سیر و یلوک عملی عرفانی نشسته بود که واقعه یاد شده مکشوف و مشهود او شده است،و حال توجه را در رساله کریمه انسان در عرف عرفان که مکرر به طبع رسیده است ،عنوان کرده ام و شرح و توضیح داده ام،ومع ذلک به فرموده متین عارف رومی:

هر که گیرد پیشه ای بی اوستا                    ریشخندی شد به شهر و روستا

هیچ کس بی اوستا چیزی نشد                   هیچ آهن خنجر تیزی نشد

کلمه 811 هزار و یک کلمه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۳۹
مجنون