علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲۴ مطلب با موضوع «علم ترازوست» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان غایت حرکت حُبِیه و کمال عالم کیانی و غَرَض آن است.

                                                                                                                       نکته 29 هزار و یک نکته
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۴۳
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب استاد علامه طباطبایی رضوان الله علیه میفرمود که شیخ اکبر محیی الدین عربی،حقایق و معارف را در فصوص الحکم مشت مشت آورده و در فتوحات مکیه دامن دامن.

کلمه 242 هزار و یک کلمه ج2ص128

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۱۲
مجنون
بسم الله الرحمن الرحیم 


در رساله اعتقاداتم گقته ام:
اعتقاد من این است که صحف علوم عقلی و عرفان اساسی و اصیل،تفسیر انفسی خطاب محمدی و کشف تام احمدی اند_صلی الله علیه و آله و سلم_که بدون دراست و تعلیم و تعلم آنها فهم اسرار نهفته در آیات و روایات برای نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی شود.فافهم.

کلمه 155 هزار و یک کلمه ج1 ص290
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۵
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم

در به روی همه باز است دربان ندارد.تعیین وقت لازم نیست،هیچ عنوان و رسم نمیخواهد چه مرد و چه زن،چه آسیه و مریم،چه جنید و ابراهیم ادهم.

همتی باید قدم در راه زن            صاحب آن خواه مرد و خواه زن

برادرم حرف این و آن را مزن،دم فرو بند و تماشا کن.بنگر و عبرت بگیر.به فکر خود باش و ار اوباش بگریز،پاسبان حرم دل باش،سعی کن که اول دل بگوید و آنگاه زبان.ای من فدای آنکه دلش با زبانش یکی است.

خواهی فرمود:آیا خودت بیداری یا واعظ غیر متعظی؟عرض میشود من اگر در خوابم جنابعالی چرا در خواب باشی،تنها از آفریدگارت شرم بدار نه از آفریده هایش بگذار تا دیگران از تو رنگ بگیرند نه تو از آنان."رب أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا"

دل آیینه جمالنمای هو و سفینه دریای اوست،خود را باش که یار طبیب دردمندان است .خواجه به انتظار کی نشسته؟،دست به دامن حجت حق ولی عصر امام زمان دراز کن و صمیمانه بگو:

بروی ما زن از ساغر گلابی

که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار

28 ذیحجه 1422ه ق__80/12/22__قم المشرفه

داوود صمدی آملی

منبع:رساله حقیقت انتظار و ظهور ص16

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۳۹
مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


ما و قرآن و تو خود هر دفتری خواهی گزین

                           زانکه لا اکراه فی الدّین است حکم عقل و دین

ره بکوی یار بردم بی نشانی از کسی

                             سر بدست دوست دادم در جهانی پیش ازین

دردها دیدم ندیدم هیچ دردی چون فراق

                              مَر مرا زین درد باشد اشک و آه آتشین

وهم ظاهربین چه داند آنچه را می یابدش

                                روح قدسی در مقام قرب ربّ العالمین

بحث مفهومی چه سودی بخشدت بی علم عین

                                 سایه بینی و ندانی رتبت حقّ الیقین

عقل ره پیمود امّا از بزوغ و از افول

                                  عشق فریادش برآمد لااحّب الآ فلین

یکدل و دلدار داری در صراط مستقیم

                               راه های دیگر است و دیو ها اندر کمین

حسن صورت را نگر در صنعت ماء مهین

                              هم به صورت آفرین و هم به صورت آفرین

در رحم بودی جنین و آمدی در این جهان

                              این جهان با آن جهان هم در مثل باشد جنین

سیر آفاقی چه باشد ار نداری انفسی

                             بی حضور دل چه می خواهی زتعفیر جبین

زیج و اسطرلاب و ربع و لبنه و ذات الحلق

                          یعنی اندر عرصه ی سمع الکیانی ذرهّ بین

بعد از این دست من و دامان آن رشگ پری

                      زین سپس چشم من و احسان آن حسن آفرین

با حسن از درس عشق و عاشقی میگو سخن

                         حیف باشد خوردن حنظل به جای انگبین

دیوان اشعار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۷
مجنون
خواندن سوره دخان موجب پیوند با جهان ملکوت،و ارتباط با ارواح و نفوس مجرده که از بدنهایشان جدا شده اند ،میشود.این مطلب را برخی از اساتیدم اعلی الله مقامه الشریف و رفع درجاته فرموده اند.

ثقه الاسلام کلینی قدس سره الشریف در کافی در حدیثی طولانی از امام ابوجعفر علیه السلام روایت کرده است که سائل گفت:ای پسر رسول خدا!چگونه در هر سال شب قدر را بشناسم؟امام فرمود:هرگاه ماه رمضان رسید،هر شب صد مرتبه سوره دخان را بخوان،پس هنگامی که به شب بیست و سوم رسیدی،همانا تو ناظر به آنچه خواستی خواهی بود.


هزار و یک نکته،ص231

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۸۹ ، ۲۲:۱۰
مجنون
یکی از مسائل مهم دین ما اعتقاد به معاد و جزا اعمال انسان است که به قول حضرت استاد صمدی آملی(روحی فداه)به جای آنکه وسیله پیشرفت و تعالی روحی ما قرار بگیرد عامل عقب افتادگی ما شده است که یک قیامت نسیه ای را در ذهن خود می انگاریم و خیال میکنیم که در امتداد زمان یک واقعه ای اتفاق می افتد و همه را محاسبه می کشند و غافل از تمامی مسائل رصین و اصیل دینی که خود  مبین تمامی مسائل جهانی است ،

الفاظی بین ما افتاده است که خود هم از آنها خبری نداریم و معانی آنها را نمی فهمیم ولی باعث جنجال ها و به وجود آمدن فرق مختلف شده است.

مثلا می گوییم ما شیعیان به معاد جسمانی اعتقاد داریم ولی حتی معنای جسم را نمی دانیم،

حرف نشنیده ایم و در مادیات مستغرق شده ایم،که به قول جناب مولانا:

جانور فربه شود از نیش و نوش               آدمی فربه شود از راه گوش

به مانند چهار پایان فقط به دنبال سیر کردن شکم شده ایم و حتی علم نازنین که باید وسیله تعالی روحی ما قرار بگیرد و ما را با حقایق نظام هستی آشنا کند وسیله أکل و خوردن ما گشته است.

درس می خوانیم که مدرک داشته باشیم،و شغلی داشته باشیم،و برای غیر خود که جسم مادی ماست کار میکنیم

در زمین مردمان خانه مکن          کار خود کن کار بیگانه مکن

کیست بیگانه تن خاکی تو         کز برای اوست غمناکی تو

مشک را بر تن مزن بر جان بمال          مشک چبود ؟نام پاک ذوالجلال

و همچو کودکان،که به دنبال مویزی می گرید به دنبال دنیاییم و غفلت از خداوند و غافل از تمامی عوالم ملکوتی

به قول مولانا:

ما بدانستیم ،ما این تن نی ایم          از ورای تن به یزدان می زی ایم

کودکی گرید پی جوز و مویز             پیش عاقل باشد آن بس سهل چیز

پیش دل جوز و مویز آمد جسد            طفل کی در دانش مردان رسد

هر که محجوب است او خود کودک است      

                                          مرد آن باشد که بیرون از شک است

به دروغی دل خوش کرده ایم و به سرابی امیدواریم،نمی دانیم به کدامین سو حرکت میکنیم

این دروغت این تن فانی بود          راستت آن جان ربانی بود

آیا موجوداتی که اطراف ما را فراگرفته اند جز سرابی اند؟

و از همین رو است که نظام هستی را عالم خوانده اند به آن دلیل که همچو علم و نشانه ای فقط به دنبال نشان دادن حقیقتی دگر است و یا عالم را جهان هم می خوانیم و این از آن رو است که دم به دم عالم بر اساس حرکت جوهری و تجدد امثال در حال جهیدن است که به قول حضرت مولایم (روحی فداه):

زبس تجدید امثالش سریع است              جهان را هر دمی شکل بدیع است

و یا جناب مولانا می فرمایند:

دم به دم نو می شود دنیا و ما               بی خبر از نو شدن اندر بقا

بلی،خیلی اسرار هست که ما نمی فهمیم که نمی فهمیم که نمی فهمیم و حق ماست که تا ابد الدهر در جهل مرکب بمانیم،

خوشا به حال کسانی که تلنگری بخورند و به راه بیفتند و در مسیر الهی ،انسانی خویش قدم بردارند

خوشا آن جذبه که نا گاه رسد        بر دل مردم آگاه رسد

این عالم سایه و نشانه است از برای یک حقیقت واحد در نظام هستی ،که به قول حافظ شکر سخن:

این همه نقش و می و رنگ نگارین که نمود          یک فروغ رخ ساقی است که بر جام افتاد

و همه ما به دنبال این سایه و غرق در این سایه ایم و غافل از حقیقت و اصل این سایه،که به قول جناب مولانا:

مرغ بر بالا پران و سایه اش         می رود بر خاک پران مرغ وش

ابهلی صیاد آن سایه شود        می دود چندان که بی مایه شود

بی خیر کاین عکس آن مرغ هواست        بی خبر که اصل آن سایه کجاست

یا الله،........

این خطاب آخری را هم به خودم بگویم که:

و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم

باری سر خویش گیریم و راه پرستش در پیش

از نوشته های بنده حقیر کمتر از قطمیر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۸۸ ، ۱۰:۴۸
مجنون
سلیل نبوت و لسان الله ناطق امام جعفر صادق علیه السلام در حدیث معروف به توحید مفضل که تمام آن در جلد دوم بحار چاپ نخستین روایت شده است،جناب ارسطو را به بزرگی یاد میفرماید که وی مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع خوانده است.

این شجره علم است که حق اهل حق را ادا میکند ،و به علم و اهل آن احترام میگذارد،و دیگران را بدان تشویق و ترغیب می فرماید،و با اینکه خود حجت بالغ خداست ارسطو را به بزرگی بر زبان می آورد،و به کلام وی ارج و قدر می نهد،و روش و اندیشه وی را می ستاید.

چه بسیار نوشته هایی را می بینیم که دهان به ژاژخایی باز میکنند و زبان به بیهوده گوی دراز،و به ساحت بزرگان علمی که چون حجت خدا امام ملک و ملکوت بدانان احترام می گذارند،اسائه ادب و جسارت روا میداند.این گستاخان در نزد اهل خرد خردسالانی اند که از خامی و کج اندیشی خود سخن میگویند،و از کاجی و بد نهادی خود خبر میدهند.

آری،

بزرگش نخوانند اهل خرد             که نام بزرگان بزشتی برد

در حدیث مفضل یاد شده،لسان امام صادق علیه السلام راجع به وحدت صنع که از ارسطو نام برده شده است چنین است:

اسم معروف و متداول این جهان در زبان یونانی قوسموس است،و معنی قوسموس زینت است،و فیلسوفان و مدعیان حکمت آن را به همین نام میخواندند چون در آن نظام و تدبیر دیدند و اکتفاء بدان نکرده اند که تقدیر و نظام نام نهند بلکه پای فراتر گذاشته آن را زینت نامیدند تا مردم را آگاه کنند که جهان با همه درستی و حکمت و استادانه که خلق شده در غایت زیبایی و آراستگی نیز هست.

گروهی از پیشینیان منکر قصد و تدبیر شدند در مخلوقات،و پنداشتند،هر چیز به عرض و اتفاق پدید آمده است،و از حجتها که آورده اند این آفات و اسیب هاست که بر خلاف متعارف و عادت پدید می آید مانند انسان ناقص الخلقه،یا آن که انگشتی افزون دارد،یا خلقی زشت و سهمگین بر خلاف معتاد،و دلیل آن شمردند که هستی اشیاء بعمد و اندازه نیست بلکه بالعرض است هرچه پیش آید.

و ارسطاطیس آنها را رد کرد و گوید آن که بالعرض است یکبار است که از دست طبیعت بیرون شده برا عوارضی که طبیعت را عارض میگردد و آن را از راه خود باز میدارد و به منزلت امور طبیعی نیست که بر یک روش باشد،و تو ای مفضل انواع حیوان را دیده ای که بیشتر بر این مثال اند و و صورت واحد دارند.......

منبع:رساله قرآن و عرفان و برهان از یکدیگر جدایی ندارند ص19و24

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۸۸ ، ۰۲:۵۵
مجنون

ادامه...

این مدح و تعریف از علم هندسه از جهت استواری براهین و اتقان در انتظام و ترتیب آنست.علم ریاضی ذهن را تعدیل میکند،و فکر را از اعوجاج بدر می آورد و استقامت میدهد.افسانه و قصه های هرزه و اندیشه های ناپاک و پلید و حرفهای کج و معوج فکر را از استقامت باز میدارند و انسان را از استنتاج و تحصیل معارف حقه و درست اندیشی و درست بینی دور می گرداند.حتی میر عماد حسنی در آداب المشق میگوید:

اگر انسانی جان او ناپاک و آلوده باشد و اندیشه های باطل و ناروا داشته باشد،خط و مشق او صحیح و موزون نخواهد شد و خوش و ممتاز نخواهد گردید.

چنین در خاطر دارم که صدر المتالهین در تفسیر سوره مبارک «یس» و یا در تفسیر دیگر میفرماید که شخصی را می شناسم که حدت ذهنی بسزا داشت،و از هوش و بینش سرشاری برخوردار بود ،کلیات و مرسلات را خیلی خوب ادراک می کرد،اما برای او رهزنی پیش آمد که برگشت و بدین سوی منعطف شد و دل به امور مادی خوش کرد که تا آنچنان تعلقات به مادیات هوش و بینایی و صفا و بی رنگی را از او گرفت که از ادراک معانی و حقایق کلیه باز مانده بود و قادر به ادراک آنها نبود.

اصلا تعلق با تعقل جمع نمی شود.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود           ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۸۸ ، ۱۳:۲۸
مجنون