صدر قونوى در بیان سیر معنوى انسان در اواخر مفتاح الغیب گوید: فللانسان تقلبات فى صور الموجودات طورا بعد طور، و انتقالات من صورة الى صورة. و شارح آن ابن فنارى در مصباح الانس (ص 295 ط 1) گوید: السیر عبارة عن تلبس الاحوال المتعاقبة. چه نیکو بیانى است، خوشا به حال سایر که در هر آنى به حکم دو اسم شریف قابض و باسط دو عید دارد بقول عارف بزرگوار مجدود بن آدم سنائى غزنوى:
عارفان هر دمى دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند
این حرف بى اسم و رسم بلکه کمتر از نقطه بدون حرف، وقتى حال خوشى داشت که گفت:
ز بختم طالع فیروز دارم
که جان پاک عشق اندوز دارم
بشهر عشق رسم عاشقى را
ز استاد ادب آموز دارم
بحمد الله که در مشکوة صدرم
یکى مصباح صدر افروز دارم
نبى از باى او تا سینش رمز است
رموزى من از این مرموز دارم
چو سر من بسرش آشنا شد
چه حرف از اجوف و مهموز دارم
مترسانم ز آتش اى بهشتى
که من خود آه آتش سوز دارم
نه امیدى به سعدین و عطارد
نه بیمى از سکز یلدوز دارم
ترا سالى به یک روز است نوروز
به هر آنى دو تا نوروز دارم
حسن هستم که در کوى ولایت
یگانه رتبت دریوز دارم
نکته 639 هزار و یک نکته