توانگران و درویشان
الهی توانگران را به دیدن خانه خوانده ای،و درویشان را به دیدار خداوند خانه،آنان سنگ و گل دارند،و اینان جان و دل،آنان سرگرم در صورتند و اینان محو در معنا،خوشا آن توانگری که درویش است!
اگر از اخلاق درویشان خواهی خبر یابی از سعدی عزیز در گلستان بپرس و بنیوش:حکایت:را دیدم سر بر آستان کعبه همی مالید و میگفت(و همی نالید که)یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم جهول چه آید؟
عذر تقصیر خدمت آوردم که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت،من بنده امید آورده ام نه طاعت،و به دریوزه آمده ام نه به تجارت،اصنع بی ما انت اهله
بر در کعبه سائلی دیدم که همی گفت و میگرستی خوش
می نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهانم کش
گر کشی ور جرم بخشی روی و سر بر آستانم
بنده را فرمان نباشد هر چه فرمایی بر آنم
رساله اسرار حج و تجلی اعظم ص45و46