امام زمان در عصر محمدی
![http://i4.tinypic.com/4vg1sua.jpg](http://i4.tinypic.com/4vg1sua.jpg)
امام زمان در عصر محمدی6
امام زمان در عصر محمدی6 انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی، حائز میراث خاتم به نحو اتم است، و مشتمل بر علوم و احوال و مقامات او بطور اکمل است. و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است چنانکه لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است هر چند احکام نفس کلیة الهیة وی بر احکام بدن طبیعی او قاهر و نشئة عنصری او مقهور روح مجرد کلی ولوی اوست و از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطة فیض و به عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر میشود.
این چنین انسان که نامش میبرم من ز وصفش تا قیامت قاصرم
چنین کسی در این زمان سرّ آل محمّد6 امام مهدی هادی فاطمی هاشمی ابوالقاسم م ح م د نعم الخلف الصالح و درّ یکدانة امام حسن عسکری7 است. انّ هذا لهو حق الیقین الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا أن هدانا الله .
لزوم دو نوع بحث بر وجوب وجود حجت قائم
در این مقام دو نوع بحث لازم است یکی کلّی و دیگر شخصی.
مقصود از کلی این که براهین قطعی عقلی بر وجوب وجود حجتی قائم به طور دائم قائماند، و به امتناع خلو عالم امکان از لزوم چنین واسطة فیض الهی حاکماند که: الامام أصله قائم و نسله دائم .
و مراد از شخصی این که برهان معرف فرد نیست که جزئی نه کاسب است و نه مکتسب، لذا باید آن را از طریق دیگر شناخت چنانکه احادیث متظافره بلکه متواترة اهل عصمت و وحی، معرف شخص آن حضرتاند.
بلی حق این است که اگر کسی از اقامه یا ادراک برهان بر وجوب چنین انسان قاصر باشد، احادیث جوامع روائی فریقین که در حقیقت بیانگر اسرار و بطون و تأویلات آیات قرآنیاند در اثبات مدعی کافیاند.بلکه راقم بر این عقیدت صافی و خالص خود سخت راسخ است که امامیه را در این سرّ الهی فقط همان صحاح و سنن اهل سنت حجت بالغهاند و نحن بحمدالله تعالی زدنا مع الایمان بالاخبار برهانا.
کثرت کتب و رسائل اعاظم علمای فریقین و تظافر و تواتر احادیث جوامع روائی آنان در امر صاحب الامر و الزمان7 ، علاوه بر اصول و براهین علمیه در معرفت اسرار و مقامات و درجات نفس ناطقه انسانی به حدی است که این فقیر الی الله تعالی بحث در اثبات وجوب وجود و غیبت و قیام و ظهور آن حضرت را به مثل چون سخن در اثبات وجود شمس در یوم صحو بر دائره نصف النهار میبیند.
خلاصه این که وزان بحث امامت همان وزان بحث نبوت است، چنانکه در نبوت اول در نبوت عامه بحث میشود که به براهین عقلی جامعة انسانی را واسطة فیض الهی باید و سپس در نبوت خاصه بحث میشود که آن انسان نبی به حکم معجزات قولی و فعلی و دیگر دلائل صدق، این شخص خاص است، همچنین در امامت عامه و امامت خاصّه، فتبصّر
به بازار عمل با دست خالی منو مهر تو ای مولی الموالی
مپرس از من که بودم یا که هستم گنهکارم ولی دل به تو بستم
مرا اشک محبت آبرو داد دلم را از سیاهی شتشو داد
گرفتند آنکه برندم سوی نار به جرم اینکه می باشم گنه کار
بود در موج آتش این شعارم خدایا من حسین را دوست دارم
--------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام دوست عزیزم
من خیلی دوست دارم نظر شما را راجع به قانون علل و معلول بدانم
بنابراین شما را به وبلاگ واقعیت چیست دعوت می کنم
منتظرتان هستم