جناب علامه طباطبایی ار رشد یافتگان مکتب راستین انسان سازی بود و همچنین برادر بزرگوارش که در علم و عمل همطراز ایشان بود،جز اینکه او در تبریز بسر برد و شرایط ایشان برایش پیش نیامد.جناب علامه طباطبایی آمد در حوزه قم و بذر افشانیها فرمود و خودش را نشان داد،ولی آن بزرگوار به انزوا و انزال بسر برد.
هر دو از ابتدا تا انتها هم درس و هم بحث بودند و اساتید شان درفقه و اصول و سایر علوم و معارف یکی بود......بنده عرض میکنم که هر دو بزرگوار در مسیر عرفان عملی چشم برزخیشان باز بود و اشخاص را به صور ملکاتشان می دیدند.......برای بنده بارها پیش آمد و در محضر شریف ایشان شواهدی در این باره دارم و یادداشتها و خاطراتی از آن دو بزرگوار در دفتری جداگانه نگاشته و جمع آوری کرده ام....
در آسمان معرفت ص52
|
اگر نگاهی اجمالی به جنگ های در طول تاریخ بیندازیم می بینیم که هیچ جنگی نبوده است مگر اینکه از جانب جهل آغاز شده است به دلیل آنکه اصلا علم که با علم جنگی و نزاعی ندارد و جهلا با جهلا هم جنگی ندارند به دلیل اینکه همگی همکاسه اند و اگر جنگی روی میدهد همه از جانب جهل است با علم و اگر هم بعضی اوقات اولیای الهی جنگ هایی داشته اند جنگشان با جاهل نبوده بلکه با جهل جاهل میجنگیده اند که بتوانند جاهل را هم عالم کنند.
در وقایع کربلا میخوانیم که آقا امام حسین(ع)شب قبل از عاشورا به یاران دستور دادند که پشت خیمه ها را خندق بکنید و آنها را پر از خار و خاشاک کنید و بسوزانید تا دشمنان غاصب نتوانند از پشت حمله ور شوند ،همین پیشبینی به واقیعت پیوست و یزید(ملعون)قصد حمله از پشت را داشت و وقتی با این صحنه روبرو شد گفت:ای حسین!آیا قبل از ورود به جهنم برای خود آتش مهیا ساخته ای؟و شروع به جسارت به جناب امام حسین (ع) کرد ،یاران حضرت وقتی جسارت را دیدند به آقا عرضه داشتند که آقا اجازه میفرمایی تا با یک تیر این حرامی را به درک واصل کنم؟آقا فرمودند که من خوش ندارم که ابتدای به جنگ کنم.
از اینجا معلوم میگردد که جنگی از طرف علم با جهل نیست و اگر کسی شروع به توطئه و نفاق کند جاهل است زیرا معیارش را دنیایش قرار داده.....
این مطلب را جرقه ای برای کسانی که توطئه های دشمنان را در حوادث اخیر میبینند نوشتم تا شاید موثر افتد.............
علامه شعرانی حرفی درباره تفسیر مجمع داشتند که آن حرف خیلی در اثناء تفسیر پیش می آمد و آن اینکه:مرحوم طبرسی به این نکته خیلی توجه داشت که قرآن یک انزال داشته و یک تنزیل.انزالی و تنزیلی دو حساب جداست و جهت انزال و تنزیل این است که تنزیل تدریجی است.
نزول تدریجی را می گویند"تنزیل" و "انزال" دفعی است. در قرآن هرجا "نزل" آمده برای تنزیل و تدریج است و هرجا انزال آمده برای نزول دفعی و یکبارگی است.آقایان اهل عرفان،مثلا قیصری در شرح فصوص و محی الدین عربی،قرآن را به این عناوین اسم می برند:گاهی میگویند کشف تام محمدی صلی الله علیه و آله،گاهی میگویند کشف اتم محمدی صلی الله علیه و آله،این کشف تام و کشف اتم به این معناست که قرآن به قلب مبارک جناب رسول الله صلی الله علیه و آله نازل شده که انا انزالناه فی لیله القدر.
در آسمان معرفت ص156
دوباره عاشورایی دیگر آمد و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و از خود نگذشته ایم ان شاءالله خداوند متعال از ما بگذرد.
عاشورا مظهر طهارت روحانی و تبعیت کردن از ولایت و سوختن به دور شمع ولایت است،همیشه زمانی که به یاد یاران امام حسین (ع) می افتم بی اختیار ذهنم به آن داستان ابوسعید که مولانا در مثنوی آورده است معطوف میشود که مولانا می فرماید:
ابوسعید زمانی تصمیم گرفت که مسافرتی به حج داشته باشد بنا به رسم و عادت خویش به هر شهری که وارد میشد ابتدا به دنبال اهل معرفت و علمای آن شهر میرفت تا شاید نکته ای بیاموزد در کوچه پس کوچه های یکی از شهر های در بین راه پیر مرد نورانی ای را دید که با همان نگاه اول عرفان و ذوق شهودی از چهره اش معلوم بود.
پیرمرد وقتی که استعداد ابوسعید را تشخیص داد او را به نزد خود فرا خواند و به او گفت که به کجا رهسپاری؟ابوسعید در جوابش گفت:به سوی مکه برای زیارت بیت الله می رویم.
پیرمرد به او گفت:نیازی نیست به کعبه بروی و آنجا طواف کنی تو بیا و به دور من طواف کن که طواف من همان طواف کعبه است.
و این سخن بسیار سخن عرشی ای است که مقام ولایت را نشان میدهد .
ما باید در این زمان که عاشورا دوباره فرا رسیده است به دنبال کمال انسانی مان که همان تقرب به مقام ولایت است دست پیدا کنیم و این میسر نمی شود مگر از راه طهارت.
زمان خوبی فرا رسیده است که دوباره نظری به اندرون خویش بیندازیم و فکری به حال خودمان بکنیم و بدانیم که ره دراز است و کتل ها به مقابل.........
اهل الله و عرفای بالله از روز عاشورای حسینی تا روز اربعین یک چهله دارند و در این چهل روز سعی بر آن دارند که رزایل اخلاقی و صفات مذموم را از خود دور سازند،
ان شاءالله ما هم با توفیق الهی و مدد ید خداوند متعال بتوانیم این چهل روز را در پاکی و طهارت مطلقه به سر ببریم ،تا بتوانیم در روز اربعین به زیارت مولایمان مشرف شویم.
فافهم،ترشد