بسم الله الرحمن الرحیم
(جهت مشاهده طرح در اندازه بزرگتر و کیفیت بالاتر بر روی آن کلیک فرمایید)
در حدیث قدسی آمده که خداوند میفرماید:
لا یسعنی أرضی و لا سمائی
یعنی آسمان و زمین نمیتوانند مرا در خود جای دهند همانند اینکه چشم ما نمیتواند ما را در خود جای دهد و نمی شود بگوییم ما همین چشم هستیم،اما در ادامه حدیث اینکه میفرمایند:
لکن یسعنی قلب عبدی المومن
بدین معنی است که جان انسان عرشی به کمال رسیده و سعه ی وجودی پیدا کرده میتواند خداوند را در خود جای دهد که این نیز از باب شرافت و بیان سعه ی وجودی قلب انسان کامل نسبت به ما سوی الله است نه احاطه وجودی قلب او نسبت به ذات اقدس حق متعال...
ص104 حضور و مراقبت
بسم الله الرحمن الرحیم
کسانى که از امام و امامت باخبرند مظهر اماماند که از نظرها غائب اند فتبصر.
نکته329 هزار و یک کلمه
با اینکه تمام قرآن معجزه است که به قول حضرت علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)تمام حروف قرآن حرف مقطعه اند یکی از موضوعات جالب در قرآن اشاره به 360 درجه بودن دایره است گه در آیه "رفیع الدرجات"اگر کلمه رفیع را به حروف ابجد محاسبه کنیم 360 میشود(ر=200،ف=80،ی=10،ع=70)
فافهم و تدبر ترشد ان شاءالله تعالی شأنه
هزار و یک کلمه جلد سوم ص110
یکی از بحث های شریفی که در علم شریف هیئت مطرح است بحث میل کلی است که شرح مبسوطش را باید در دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی و رساله شریف میل کلی که به قلم مبارک حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی(روحی له الفداه)است بیابیم.
بحث میل کلی بحث بسیار مفصلی است که شرح آن در اینجا نمی گنجد ولی غرض از آن بحث این است که یکی از نتایجی که از بحث میل کلی می شود رتق فتق سماوی و رتق و فتق ارضی است که در قرآن هم در سوره انبیا در آیه شریفه 32 بدان اشارتی رفته است که:اولم یر الذین کفروا أن السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما.
در حقیقت بنا بر بحث میل کلی می توان گفت که دوره های متعددی انسان ها بر روی زمین زیسته اند و بعد از مدتی که اگر معدل النهار و منطقه البروج در سطح یکدیگر باشند رتق است و اگر معدل النهار از منطقه در آمده باشد گوییم فتق پیش آمده است و دوره انسانی جدید پیش می آید که بنا بر محاسبات انجام شده حدود 1860000 سال بعد این دوره زندگی بر زمین پایان می یابد و تماما کره زمین را آب فرو می گیرد(یعنی معدل بر منطقه قرار میگیرد)
خلاصه.......
دحو الارض گسترده شدن زمین از قبه الارض_یعنی از بر آمده ترین جای زمین_است،بدین سبب که شعاع استوایی زمین طولانی تر از شعاع قطبی آن است چه اینکه زمین در حدود قطبین اندک فرو نشستگی دارد،و در حدود دایره استواء اندک بر آمدگی لاجرم به سبب تطامن مذکور،نصف قطر استوایی زمین اطول از نصف قطب قطبی آن است،و در نتیجه زمین کرده تام نیست،بلکه شبیه به کرده و شلغمی شکل است.
که حضرت استاد علامه در درس 16 دروس معرفه الوقت و القبله،و درس 46 و 50 دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی بحث مفصلش را آورده اند.
که این بحث را جناب شیخ الرئیس ابن سینا در فصل ششم مقاله دوم از فن پنجم طبیعیات شفاء آورده است و قیامت را بدین معنی گرفته است.
این روز بسیار روز شریفی است که به قولی در روایت آمده است که روز گسترده شدن رحمت الهی است و روزه این روز بسیار شریف است و یکی از چهار روزی است که در طول سال به روزه اش تأکید شده است.
ان شاءالله در فهم حقایق و معارف نظام هستی هر چه بیشتر و پیشتر کوشا باشیم.
و هو اسرع الحاسبین(سوره انعام-63).ان الله سریع الحساب(آل عمران-199)و ان کان مثقال حبه من خردل اتینابها و کفی بنا حاسبین(انبیاء-47)و آیات چند دیگر.
و در تحریص و ترغیب به فرا گرفتن عدد و حساب فرمود:هو الذی جعل الشمس ضیاء و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب(یونس-6)و نیز فرمود:و جعلنا اللیل و النهار آیتین فمحونا آیه اللیل و جعلنا آیه النهار مبصره لتبتغوا فضلا من ربکم و لتعلموا عدد السنین و الحساب و کل شیءفصلا تفصیلا(سوره اسری-44)
نکته583 هزار و یک نکته
ادامه...
این مدح و تعریف از علم هندسه از جهت استواری براهین و اتقان در انتظام و ترتیب آنست.علم ریاضی ذهن را تعدیل میکند،و فکر را از اعوجاج بدر می آورد و استقامت میدهد.افسانه و قصه های هرزه و اندیشه های ناپاک و پلید و حرفهای کج و معوج فکر را از استقامت باز میدارند و انسان را از استنتاج و تحصیل معارف حقه و درست اندیشی و درست بینی دور می گرداند.حتی میر عماد حسنی در آداب المشق میگوید:
اگر انسانی جان او ناپاک و آلوده باشد و اندیشه های باطل و ناروا داشته باشد،خط و مشق او صحیح و موزون نخواهد شد و خوش و ممتاز نخواهد گردید.
چنین در خاطر دارم که صدر المتالهین در تفسیر سوره مبارک «یس» و یا در تفسیر دیگر میفرماید که شخصی را می شناسم که حدت ذهنی بسزا داشت،و از هوش و بینش سرشاری برخوردار بود ،کلیات و مرسلات را خیلی خوب ادراک می کرد،اما برای او رهزنی پیش آمد که برگشت و بدین سوی منعطف شد و دل به امور مادی خوش کرد که تا آنچنان تعلقات به مادیات هوش و بینایی و صفا و بی رنگی را از او گرفت که از ادراک معانی و حقایق کلیه باز مانده بود و قادر به ادراک آنها نبود.
اصلا تعلق با تعقل جمع نمی شود.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
یکی از اهم مراقبات این است که انسان واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد.آن لقمه نانی را که به دهان می گذارد اگر از روی حساب نباشد هرزه خوار می شود و انسان هرزه خوارهرزه گو می گردد،آن دهانی که وارداتش آلوده است صادراتش هم آلوده است. و به قول شیخ بهایی در نان و حلوا:
لقمه کامد از طریق مشتبه خون خور و خاک و بر آن دندان منه
کان ترا در راه دین مفتون کند نور عرفان از دلت بیرون کند
انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است،صادراتش نیز آنچنان خواهد بود،قلم هرزه و نوشته های زهر آگین خواهد داشت،چرا دفتر وجودت و صحیفه نفست را به این گونه اباطیل و ترهات پر میکنی؟!متأله سبزواری چه نیکو فرموده است:
دفتر حق است دل به حق بنگارش نیست روا پر نقوش باطله باشد
روح که قدسی نگشت و نفس که ناطق روح بخاری و نفس سائله باشد
نفس ناطقه انسانی بزرگترین کتاب الهی است و به قول شمس مغربی:
مرا به هیچ کتابی مکن حواله دگر که من حقیقت خود را کتاب میبینم
حیف نیست که چنین دفتر بزرگ الهی به هرزه ها و یاوه ها آکنده شود؟
یکی از عهد های شیخ الرئیس در رساله عهدش این است که رمان و قصه های باطل نخواند.حرف ها و افسانه های باطل ذهن را کج و معوج میکند و نفس را از درست اندیشی و درست یابی عدول میدهد و منحرف میگرداند.
افلاطون در بیرون شهر آتن در محلی به نام آکادمیا باغی داشت که آن را وقف علم و معرفت نمود،و بر سر در باغ آکادمی نوشته بود:هر کس هندسه نمی داند وارد نشود.
ابن خلدون در مقدمه تاریخ گوید :و قد زعموا انه کان مکتوبا علی باب افلاطون من لم یکن مهندسا فلا یدخلن منزلنا. و نیز در همان مقدمه گوید:
و کان شیوخنا یقولون:ممارسه علم الهندسه للفکر بمقابه للثوب الذی یغسل منه الأقذار و ینقیه من الأوضار و الأدران.
یعنی اساتید ما گفته اند که ممارست در علم هندسه برای فکر به مقابت صابون برای جامه است که وی را می شوید و تمیز میکند.
ادامه دارد.....
منبع:رساله ولایت تکوینی ص9 و 10
هندسه به خرد فروغ و به اندیشه راستی میدهد،زیرا همه براهینش به روشی روشن و سبکی آشکار است.از همین جهت غلط در قیاسهایش راه ندارد،لذا به ممارست آن فکر از خطا دور می گردد.و بر اثر این روش روشن،هوش و بینش به هندسه دان دست می دهد. و گفته اند بر در سر سرای افلاطون نوشته بود:ممارست در علم هندسه برای فکر به مشابهت صابون برای جامه است.چنانکه این جامه را تمیز می گرداند،آن فکر را صافی می نماید. و از این جهت حسن و ترتیب و انتظامی است که در مسائل هندسی بکار رفته است.
گفته اند که بر سر در باغ آکادمی نوشته بود:«هر کس هندسه نمی داند وارد نشود»
و نیز قفطی در تاریخ الحکماء گوید:حکمای یونان بر ابواب مدارسشان می نوشتند که:کسی که اصول اقلیدس را نخوانده است،در این مدرسه وارد نشود.
یکی از آداب و رسوم پسندیده علمای پیشین این بود که در هر فنی به خصوص در علوم عقلی،هرگاه می خواستند مثالی بزنند،بسیار به مسائل ریاضی مثال میزدند ،مثلا مولی عبد الله یزدی در حاشیه بر تهذیب منطق تفتازانی که از کتب منطقی دوره دوم محصلین است در بیان اجزای علوم چند قضیه هندسی را به عنوان مثال نقل کرده است،و معلوم است که این عمل تا چه اندازه در تشویق و تحریص محصل ابتدایی و ترغیب او به فرا گرفتن علوم ریاضی اهمیت به سزا دارد.