علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

{ background:url(image.png) no-repeat center; }

علامه حسن زاده آملی

نکته های عارفانه زندگی علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)

علامه حسن زاده آملی

این وبلاگ قصد بر آن دارد که شمه ای از بارقه های نوریه علمی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(روحی فداه)را به نفوس مستعده بچشاند.
که اگر مورد پسند افتد ما را بسند است.
حقیری از دل عالم
رسول سالارکریمی(مجنون)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

نکته 716 از کتاب شریف هزار و یک نکته

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۰۲:۵۸ ب.ظ
http://www.ershad.ir/images/news/44024/thumbnail/400px-Learning_Arabic_calligraphy.jpg


نکته 716 از کتاب شریف هزار و یک نکته

این نکته را اخیرا به حضور مبارک انجمن خوش نویسان تقدیم داشته ام:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم، و صلی الله علی النبی الخاتم محمد سید ولد آدم، و آله کلمات الله الاتم، و من اقتفی هدیهم و هدیهم القرآن الذی یهدی للتی هی اقوم.
قال الله تعالی:قل کل یعمل علی شاکلته(اسراء 85)
منم که معجز من خط دلگشای من است
کلیم وقتم و نوک قلم عصای من است
(میرعمادحسنی)      
سلام و تحیت فراوان به حضور انور بزرگوارانی که درخطه ی نظام احسن ربانی بر اثر حسن سیرت و سریرت، و طیب طینت، و اعتدال مزاج، و دقت طبع و قوت ید، و روح شریف کریمه ی « ن و القلم و ما یسطرون » اند.
دعا و ثنای بسیار به پیشگاه والای انجمنی که گلستان و نگارستان هنر است، و اهل انجمنی که بنان مبارک بنیان هریک واسطه افاضه فیض از غیب به شهودند که جمال دل آرای حقایق معانی و دقایق معارف را در طلعت زیباترین کسوت حروف و دلنشین ترین صورت نقوش تجلی می دهند ذلک فضل الله یؤتیه من یشاءو الله ذوالفضل العظیم.
در طلیعه صحیفه ام به ذکر کلماتی چند از پیمبر و آل-علیهم السلام-تبرک و تمسک می جویم که برخی در ترغیب نفوس مستعده به تعلیم و تعلم صناعت گرانقدر و هنر ارزشمند خط، فصل خطابی چون قلم بی خم و تاب است، و برخی دیگر خطاط را مسطره و قانونی موزون و مسطاب:
الف- حضرت خاتم صل الله علیه وآله و سلم فرموده است: من مات و میراثه الدفاتر و المحابر وجبت له الجنة.(باب 51 کتاب ارشاد قلوب دیلمی) حبر سیاهی است که مرکب است، و محبره سیاهی دان است که آمه معروف به دوات است و محابر جمع آن یعنی آنکه میراث وی دفتر و دوات است، بهشت مر او را واجب است.
ب- امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نویسنده خود عبیدالله بن ابی رافع فرمود: الق دواتک، و اطل جلفة قلمک، و فرج بین السطور، و قرمط بین الحروف، فان ذلک أجدر بصباحة الخط.(نهج البلاغه حکمت315) یعنی دواتت را لیقه بینداز. و زبانه قلمت را دراز گردان،و میان خطها را گشاده بدار.و حرفها را نزدیک یکدیگر بنویس که این دستور به صباحت خط سزاوار است. لیقه که واژه تازی است، مرکب را لایق نوشتن می کند چه آن را خالص و روان می گرداند و به همین جهت آن را لایق لیقه گفته اند که سیاهی را برای نوشتن لیاقت می دهد. و قلم که زبانه او دراز باشد روان می رود و روان می نویسد.
ج- رساله ای به تازی در معرفت خط و علم قلم و کتابت که تاریخ تحریر آن 1083 ه ق است، در تملک راقم است: در افتتاح باب نخستین آن، این حدیث شریف از جناب آدم اولیاءالله حضرت وصی امیرالمؤمنین علی علیه السلام بدینصورت روایت شده است:
فقد روی عن علی علیه السلام انه قال: علیکم بحسی الخط فانه من مفاتیح الرزق.
علاوه این که حدیث یاد شده در چند موضع تذکرة الخطاطین مرحوم میرزای سنگلاخ، و در رسایل دیگران از قدیم الایام روایت شده است. کلام مولی صلوات الله تعالی علیه را ظاهری و باطنی است. ظاهر آن ظاهر است که ن باقلم است. استادم مرحوم علامه محمد حسین فاضل تونی -رضوان الله تعالی علیه- از تنگدستی و پریشان روزگاری میر عماد حسنی در آغاز کار حکایت فرمود که وی به شوق و ذوق فطری و نعمت عشق خدادادی در خطه تعلم خط سیر می کرد، وقتی دو تا نون نوشت مادرش را داور گرفت که این نون خوشتر است یا آن؟
مادر بر آشفت و گفت: نه این نون نان میشود نه آن. ولی دیری نگذشت که به برکت ن والقلم، و مفتاح خط و ما یسطرون، ابواب رزق برویش گشوده شده بلغ ما بلغ آری
چو حسن خط اندر سر انگشت تست /  کلید در رزق در مشت تست
اما باطن آن این که رزق انسان من حیث هو انسان معارف الهیه است که حقیقت آن اتصاف به اوصاف اسمای ربوبی و تخلق به اخلاق ملکوتی است و این گوهر گرانبهارا باید با اطمینان سر و توحد خاطر و تجمع فکر و حواس تحصیل کرد که یکی از طرق ریاضت آن،توغل و تبحر در فن شریف تعلم و تکمیل خط و عشق عفیف بدانست.وشیخ اجل پورسینا در مقامات عارفان اشارات،فکر لطیف و عشق عفیف را در ریاضت نفس قوی ترین سبب برای تلطیف سر،و اعداد به وصول عشقی حقیقی که بهترین سرمایه سالک در تقرب به حسن مطلق است دانسته است.این موهبت الهی،حظ أوفر عاشق شیفته به حسن جمال خط،و قلمزن چیره دست خط آفرین است که صاحب هم واحد عالی است،و از توزع بال و تفرق حال خالی است. 
د-یعقوبی متوفای در سنه سوم هجری در کتاب تاریخش وصیتی از سبط اکبر پیغمبر امام حسن مجتبی علیه السلام روایت کرده است که اختصاص به خردسالان دارد و عبارت آن حضرت به نقل یعقوبی چنین است:و دعا الحسن بن علی علیه السلام بنیه و بنی أخیه فقال:یا بنی و یا بنی أخی انکم صغار قوم و توشکون أن تکونوا کبار قوم آخرین فتعلموا العلم فمن لم یستطع منکم یرویه(أن یرویه-ظ)أو یحفظه فلیکتبه و لیحعله فی بیته(ج2ص202ط نجف).
امام مجتبی در این وصیت اعتنائی خاط به خردسالان دارد که هم در تعلیم و تأدیب بزرگسالان به اکرام و احترام زیردستان و کودکان حائز اهمیت بسزا است،وهم از جهت دستورالعملی که به خردسالان فرموده است.
یعنی امام حسن علیه السلام فرزندان خود و فرزندان برادرش را خواند و گفت:ای فرزندان من،و ای فرزندان برادر من!امروز شما خردسالان گروهی هستید و در آینده نزدیکی بزرگان گروه دیگری خواهید بود،پس دانش بیاموزید و هر که از شما توانایی روایت و نگهداری دانش را ندارد آن را بنویسد و در خانه خود بنهد.
امام بدیشان فرمود شما که خردسالید هم اکنون نوشتن بیاموزید و خط تعلیم بگیرید و دانش را که آموخته اید بقلم درآورید که بقول بیهقی:مرد آنگه دانا شود که نبشتن گیرد.و گه نیکو گفته اند که العلم صیدوالکتابۀ قید.
بدیهی است که ادمی در خردسالی و اوان عقل هیولانی و عهد شباب چون بی رنگ و آسوده نهاد است،به هر کمالی روی آورد زود بدان اعتلا می یابد،و نیز آنچه را آموخت در وی رنگ ثابت می گردد،و صحیفه جانش لوح محفوظ فرا آورده هایش میشود،و چون خردسال است بهتر تعلیم می گیرد بلکه کلانسال را تعلیم دادن و تربیت کردن درحیز امتناع است،بقول ابوشکور بلخی:
درختی که خردک بود/بگرداند آن را که خواهد چنان
چو گردد کلان باز نتواندش/ که از کژی و خم بگرداندش
میر عماد حسنی در رساله آداب المشق گوید:
اگر کسی را آرزوی این مقام باشد او را در جوانی از بعضی لذات نفسانی احتراز باید چنانچه قبلۀ الکتاب مولانا سلطانعلی فرماید:
ایکه خواهی که خوش نویس شوی               خلق را مونس و انیس شوی
خطه خط مقام خودسازی                           عالمی پر ز نام خود سازی
ترک آرام و خواب باید کرد                         وین به عهد شباب باید کرد
سر به کاغذ چو خامه برسودن                      روز و شب لحظه ای نیاسودن
خط نوشتن شعار پاکان است                        هرزه گشتن نه کار پاکان است
شیرین تر آنکه امام در پایان فرمود:آن را بنویسد و در خانه خود بنهد.آری زینت خانه،کتاب علمی در طاقچه آنست نه مجسمه سگ و گربه.کان امام فرموده است خانه شما باید کتابخانه باشد.
مزید این که جوان قریب العهد به مبادی الیه است لذا به نسبت از تعلقات مادی و رسوم عادی،عاری و دارای صفای باطن است که این صفا را در صفا و صباحت خط،دخلی بکمال و تأثیری بتمام است.از این روی میر رحمۀ الله تعالی علیه،نخستین فصل رساله یاد شده را بدین لئالی حسن تنمیق نموده است که:"کاتب را از صفات ذمیمه احتراز میباید کرد زیرا که صفات ذمیمه در نفس علامت بی اعتدالی است و حاشا که از نفس بی اعتدال کاری آید که در او اعتدال باشد،از کوزه همان برون تراود که در اوست.پس کاتب باید که از صفات ذمیمه به کلی منحرف گردد و کسب صفات حمیده کند تا آثار انوار این صفات مبارک از چهره شامد خطش سرزند و مرغوب طبع ارباب هوش افتد."
علم شریف خط چون علم اوفاق و هندسه در تقویم و تعدیل انسان اهمیتی بسزا دارد،و چون عبادت عظیم صوم آدمی را صبر و ثبات میدهد،و صمت و سکوت می بخشد.
از خواص و مزایای حسن خط این که ارباب کلام منظوم را به منزلت مسطره ای موزون،سخن سنج است.
و معادل عروض،معیاری تمام عیار برای محک اشعار است،و میزانی بقسط و عدل در توزین و تقدیر مصراعین ابیات.خط خوب را شیوه آیینه روشن و پیشه آب زلال است.به مثل:غزلی را به خط مرغوب عرضه نمودن بدانسانست که چهر ه را به آیینه روشن سان دادن.و آب زلال،قذی را چنان غمازی نکند که خط موزون شعر ناموزون و گفتار ناهموار را.
چنانکه بدواً گفته ایم فقط خواستیم به تمسک چند حدیث در علم خط و مکانت کتابت تبرک جوییم،وگرنه در تحریض و تحریص بدان،روایات دیگر نیز مروی است.
یکی از صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بدان حضرت عرض کرد یا رسول الله انا نسمع منک احادیث لانحفضها،أفلا نکتبها؟قال بلی فاکتبوها(مسند ابن حنبل ج 2 ص 215ط بیروت)
گفت ای رسول خدا از تو احادیث میشنویم که در حافظه ما نمی مانند آیا آنها را ننویسیم؟فرمود بنویسید.
از هنر گرانقدر و صنع خطیر خط است که منطق وحی قرآنی و احادیث وسائط فیض سبحانی مصون مانده است.قوه بشری عاجز است که آنچه را بدان نیاز دارد در خزانه حافظه ضبط کند چه انسان از آفت نسیان در امان نیست مگر آن مؤید بروح القدس که لوح محفوظ است و مخاطب به سنقر ئک فلاتنسی است.و این آفت چون موریانه محفوظات را میخورد،لذا کتابت بمنزله خزانه علوم و حکم است که ببقای رقم آن در صحف زنده و باقی اند و چون انسان در گاه نیاز بدان رجوع کند مذکر وی است،کدام صنعت و هنر را بپایه ی او ارج و اجر است؟!
کریمه قل کل یعمل علی شاکلته که صدر صحیفه بدان معنون است.فرماید:کار هر کس بدو مانند است و خود حق سبحانه مصداق اکمل آنیست که فتبارک الله احسن الخالقین.
جمال جان فزای جهان و انسان،از وحدت صنع است  که از قلمزن و نقاش چیره دست آفرینش،با ترتیب تام،و تنسیق کامل،و اندازه سزاوار،و ریخت بایسته،و پیوست شایسته،و نسبت موزون،و انسجام مربوط اعضا و جوارح حساب شده آنها با یکدیگر صورت یافته است که در نهایت زینت و زیبایی و آراستگی است.
امام صادق علیه السلام در پایان توحید مفضل فرموده است:"کلمه ی (قوسموس)به زبان جاری و معروف یونانیان،اسم این جهانست و تفسیر آن زینت است.همچنین فیلسوفان و مدعیان حکمت جهان را به همین نام میخواندند،و این تسمیه نبود مگر این که در آن تقدیر و نظام دیدند.و تنها به تسمیه تقدیر و نظام راضی نشدند حتی آن را زینت نامیدند تا دیگران را آگاه کنند که عالم با همه درستی و استواری که در آفرینش اوست در غایت زیبایی و نیکویی آفریده شده است." آری
چو حسن ذات خود حسن آفرین است                    جمیل است و جمال او چنین است
عالم کتاب حق تعالی است که هر یک از کلمات نوری وجودی را به قلم اعلای ید قدرتش،در کمال حسن و جمال نگاشته است فارجع البصر هل تری من فطور(ملک3).بقول عارف شبستری:
به نزد آنکه جانش در تجلی است                          همه عالم کتاب حق تعالی است
عرض اعراب و جوهر چون حروف است               مراتب همچو آیات وقوف است
از او هر عالمی یک سوره ی خاص                      یکی شد فاتحه واندیگر اخلاص
نقطه ی نطفه را صورتی دهد که زیباتر از آن تصور شدنی نیست،شیخ اجل سعدی گوید:
دهد نطفه را صورتی چون پری                           که کرده است بر آب صورتگری
خطاط هنرمند آن مظهر متعالی خداوند،و مجلای عالی اسم شریف مصور است که حروف و کلمات کتاب تدوینی را به وزان حروف و کلمات تکوینی بزیبایی و دل آرایی صورتگری میکند،تا قرآن کتبی را به وفق قرآن عینی صورت دهد.این سمت سامی مظهریت حق،حق طلق و اقتضای عین ثابت استاد خط است.که کل یعمل علی شاکلته.
استادم در فن شریف ارثماطیقی أعنی علم حروف و اعداد و اوفاق،حضرت زاهد ناسک حجة الاسلام والمسلمین آقا سید مهدی قاضی تبریزی رضوان الله تعالی علیه که در حسن خط آیتی باهر بود، و بویژه در ثلث قادری نادر بلکه شأنی خاص در ثلث داشت، بر این عقیدت بود که هر حرف کتبی را چون عینی شکل و صورتی خاص است که اگر از آن تحریف شود و مثله گردد،در جداول وفقی و تعویذات و نظائر آنها بی اثر خواهد بود.لذا هیچگاه بی طهارت، قلم و لوح را مس نمی کرد و در رسم حروف اهتمام بسیار داشت، و در آیین کتابت سبک کوشیار.چه برنامه کوشیار این بود که در حال اعتدال حال و مزاج می نوشت، و با خستگی و عدم اعتدال دست به قلم نمی برد. و پیش از شروع به نوشتن چند قلم می تراشید و آماده می کرد تا اگر یکی از آنها در اثناء کتابت از رفتار باز ماند با دیگری بنویسد. هیچگاه با قلم شکسته نمی نوشت که قلم شکسته در دست درویش هم باشد شکسته ی درست نمی نویسد. انسان با طهارت و اعتدال حال و اجتماع بال، بهتر قبول حقایق از حسن مطلق می کند و بصورت زیباتر تمثل می دهد. این کوشیار همانست که رساله ای در حرکت پرگار نوشته است و در فرانسه بزبانشان ترجمه شده است و به طبع رسیده است.
خداوند سبحان در هر حرف و کلمه اعم از تکوینی و تدوینی خاصیتی مودع فرمود که در غیر آن یافت نمیشود. و در اجتماع و ترکیب آنها نیز خاصیتی تعبیه کرد و کرامت فرموده است. مثلا خاصیت ق منفرد افاده معنی پرهیز است که امر از وقی یقی است، و چون با لام مرکب شود افاده معنی بگو کند که از قال یقول است، و چون با میم ترکیب یابد افاده معنی برخیز نماید که امر از قام یقوم است، و چون با لام و میم معاً ترکیب یابد افاده معنی قلم کند، و چون حسن خط بر آن مزید شود صباحت و جمال صورت یابد که آن را حکمی برتر، و در نفوس اثر دیگر است.
در کتب فقهی و جوامع روایی در تشاح مأمومین در اختیار امام جماعت فرموده است که اگر ائمه جماعت همه در قرائت قرآن هجرت و سن و علم به سنت و فقه بدین برابر بودند آنکه صباحت وجه او بیش است پیش است.
در وسائل از جناب کلینی باسنادش از ابوعبیده روایت فرموده است که قال سالت أباعبدالله علیه السلام عن القوم من اصحابنا یجتمعون فتحضر الصلوة فیقول بعضهم لبعض: تقدم یا فلان، فقال ان رسول الله قال: یتقدم قوم أقراهم للقرآن، فان کانوا فی القرائه سواء فأقدمهم هجرة فان کانوا فی الهجرة سواء فأکبرهم سناً، فان کانوا فی السن سواء فلیؤمهم اعلمهم السن سواء فأصبحهم وجهاً (وسائل الشیعة ج 1، ط امیربهادر ص 530).
مرحوم شهید ثانی در شرح لمعه در تعلیل اختیار أصبح وجهاً فرموده است: لدلالته علی مزید عنایة الله تعالی. غرض اینکه خط را مقامی رفیع است و حسن خط را درجتی أرفع و مفردات را أثری است و ترکیباتشان را تأثیری دیگر و حسن ترکیب را تأثیری بهتر و بیشتر.
حسن خط چشم را کند روشن / قبح خط دیده را کند گلخن
بلکه آمه و خامه و دیگر آلات و ادوات که معدّات ترقیم و تنمیق اند در این اصل رصین و اصیل،‌ دخلی به تمام دارند. وقتی حضرت استاد آیة الله علامه طباطبائی صاحب تفسیر عظیم المیزان – قدس سره العزیز – که خود در حسن خط خوش نویس بود بلکه ممتاز می نوشت و در ایوان قلم بالا نشین بود، و منظومه ای در رسم خط نستعلیق از بدایع افکار خود فرموده است؛ به این خوشه چین خرمن بزرگان،‌ دستوری از آیات قرآنی به عنوان دواء و شفا، عطا فرموده است که ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین (اسراء 83). سپس به این کمترین فرمود: آیات یاد شده را با قلم نی بنویس که من خودم چون این دستور را از فلانی گرفته ام (عالمی عالیجناب را نام برد که اظهار داشت باعث اولی من در تفسیر المیزان و تفسیر قرآن به قرآن، آنجناب شده است) با قلم آهنی نوشته ام و از آن بهره نبردم هر چند از نوشتم آیات قرآنی برای دوا و شفاء با قلم آهنی قلباً انزجار داشتم لاجرم با آن بزرگوار در میان نهاده ام، جواب دادند که عدم تأثیر از قلم آهنی است که بنای آهن بر جنگ و جدال و خونریزی و ویرانی و از اینگونه امور است و ارسلنا الحدید فیه بأس شدید، بعد از با نی می نوشتم و از آن مائده فائده ها عائد می شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۴/۲۷
مجنون

نظرات  (۳)

سلام، مگر ساواکی ها، ببخشید منظورم سپاه و نیروی قدس بود، در عربستان هم مقاطعه کار هستند که می‌خواستند این عرب رو در آمریکا بکشند. فکر می‌کنم تو ایران همه شرکتهرا خریده باشند و چون جا تنگ شده رفتند تو عربستان هم شلوغ کنند تا قرارداد ببندند. چند سال پیش موقع افتتاح فرودگاه اینها باند را اشغال کردند و زوری قرارداد گرفتند. همه چیز پول هست. چون دزدها زیاد شدند منظورم احمدی‌نژاد و دار و دستش، سپاه باید در خارج سفیر عربستان را بکشه تا قرارداد بگیره. واقعا که کشورمون پیشرفت کرده. یا صاحب الزمان با نام تو اینها جنایت کردند و اسمش را اسلام گذاشتند. امام خمینی وقتی‌ فوت کردند یک قران نداشتند شرم بر شما.
سلام، مگر ساواکی ها، ببخشید منظورم سپاه و نیروی قدس بود، در عربستان هم مقاطعه کار هستند که می‌خواستند این عرب رو در آمریکا بکشند. فکر می‌کنم تو ایران همه شرکتهرا خریده باشند و چون جا تنگ شده رفتند تو عربستان هم شلوغ کنند تا قرارداد ببندند. چند سال پیش موقع افتتاح فرودگاه اینها باند را اشغال کردند و زوری قرارداد گرفتند. همه چیز پول هست. چون دزدها زیاد شدند منظورم احمدی‌نژاد و دار و دستش، سپاه باید در خارج سفیر عربستان را بکشه تا قرارداد بگیره. واقعا که کشورمون پیشرفت کرده. یا صاحب الزمان با نام تو اینها جنایت کردند و اسمش را اسلام گذاشتند. امام خمینی وقتی‌ فوت کردند یک قران نداشتند شرم بر شما.
سلام، ما رفتیم سوریه که فتنه بر علیه اسد را خاموش کنیم. خوب در هر صورت خیلی‌‌ها تنبیه شدند و خیلی‌‌ها هم به دنیای دیگر فرستادیم حالا این آقای احمدی‌نژاد به آقای اسد گفته باید با این شورشگران صحبت کند و با اینها کنار بیاید. آقای احمدی‌نژاد، ما بسیجی‌ها به دستور امام به سوریه رفتیم. ما فدای امام هستیم. ما منتظر ایم امام دستور بفرمایند شما و قبیله دزدتون را هم به دنیای دیگر بفرستیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">